اثر معکوس یا اثر پسزدگی (Backfire effect) به تمایل افراد برای حفظ باورهای خود با شدت بیشتری زمانی که شواهدی ارائه می شود که مستقیماً آن باورها را به چالش می کشد، اشاره دارد.آیا تا به حال توجه کردهاید که گاهی اوقات وقتی به کسی شواهدی ارائه میدهید که با عقاید او در تضاد است، او حتی بیشتر در نظرات خود تثبیت میشود؟ این پدیده گیج کننده به عنوان اثر معکوس شناخته می شود.
تحقیقات نشان می دهد که وقتی باورهای نادرست یک فرد با شواهد یا حقایق در تضاد باشد به جای اینکه متوجه نادرست بودن باورشان شود، این اطلاعات “عواقب معکوس” می دهد و در عوض باورهای نادرست او تقویت می شود.
چرا اثر معکوس یا اثر پسزدگی اتفاق می افتد
پشتکار اعتقادی ناشی از چهار عامل متقابل است: تفکر علّی، ناهماهنگی شناختی، مکانیسمهای دفاعی نفس و سوگیری تأیید.
تفکر علّی
تفکر علّی زمانی را توصیف میکند که استدلال علت و معلولی را به باورهای خود نسبت میدهیم – به عنوان مثال، انکار گرمایش جهانی بر اساس این توضیح که فعالیتهای انسانی بر لایه اوزون تأثیر نمیگذارد. تحقیقات جدید نشان می دهد که ما توضیحات علی را مستقل از ادعای اصلی آنها به خاطر می آوریم. این بدان معناست که حتی زمانی که می دانیم باورهایمان اشتباه است، باز هم به شدت به توضیحات آنها نگاه می کنیم، زیرا آنها را عمیقاً در حافظه خود ذخیره کرده ایم. در سال، ممکن است همچنان بر این باور باشیم که انسان ها در این افزایش متوسط سهمی ندارند.
ناهنجاری شناختی
ناهماهنگی شناختی برای اولین بار توسط روانشناس لئون فستینگر در سال 1957 معرفی شد. برای کاهش ناراحتی خود، اغلب اطلاعات جدید را نادیده میگیریم و ایدههای اصلی خود را تقویت میکنیم، و استقامت باور را تقویت میکنیم. برای مثال، اگر فردی که به شدت به رژیم غذایی خود پایبند است، مطالعاتی ارائه شود که هیچ فایدهای را نشان نمیدهد، ممکن است تحقیقات را نادیده بگیرد. از تمام زحماتی که قبلا کشیده اند دفاع کنند.
سوگیری تایید
سوگیری تایید تمایل ما به جستجو، تفسیر و به خاطر سپردن اطلاعات به گونه ای است که پیش فرض های ما را تایید کند. هنگامی که یک باور را حفظ می کنیم، به احتمال بیشتری مواردی را که از آن باور حمایت می کنند و شواهد خلاف آن را نادیده می گیرند، متوجه می شویم و به خاطر می آوریم.7 با گذشت زمان، سوگیری تایید به ما کمک می کند تا ناهماهنگی شناختی را کاهش دهیم و با توجه به اطلاعات تاییدی و استقامت باور را تقویت کنیم. به دور از هر گونه شواهدی که مخالف آن باشد.1
مکانیسم دفاعی ایگو
باورهای ما اغلب با هویت شخصی ما در هم تنیده می شوند. ممکن است احساس کنیم که یک باور دیرینه ممکن است به عنوان یک شکست شخصی نادرست باشد و به احساس بی کفایتی یا ناامنی منجر شود. به عنوان یک مکانیسم محافظتی، نفس ما ممکن است از پذیرش چنین شواهد متناقضی برای حفظ عزت نفس ما جلوگیری کند.دکتر کارول تاوریس و دکتر الیوت آرونسون، در کتاب خود اشتباهات انجام شد (اما نه توسط من)، توضیح می دهند که چگونه نیاز است. حفظ خودپنداره می تواند به توجیه خود و تقویت باورهای اولیه ما منجر شود
چگونه اثر معکوس کاهش دهیم
پرداختن به اثر معکوس مستلزم به کارگیری استراتژی ها و تکنیک هایی است که ذهن باز را تقویت می کند و افراد را تشویق می کند تا در باورهای خود تجدید نظر کنند. در اینجا چند رویکرد موثر وجود دارد:
همدلی و گوش دادن فعال را پرورش دهید: با همدلی واقعی با دیگران و گوش دادن فعالانه به نگرانی ها و دیدگاه های آنها، پایه و اساس احترام متقابل را ایجاد می کنیم. درک احساسات و ارزشهای اساسی که باعث باورهای یک فرد میشود، میتواند به ما کمک کند تا استدلالهای خود را به گونهای تنظیم کنیم که با آنها طنینانداز شود.
ارتباط محترمانه را تمرین کنید: مشارکت در گفتگوی محترمانه و سازنده بسیار مهم است. اجتناب از حملات شخصی یا تحقیر به ایجاد محیطی کمک می کند که در آن افراد احساس امنیت کنند تا افکار خود را بیان کنند و دیدگاه های جایگزین را در نظر بگیرند.
اطلاعات را به طور موثر چارچوب بندی کنید: نحوه ارائه اطلاعات می تواند بر دریافت آن تأثیر بگذارد. پیام ها را به گونه ای قاب بندی کنید که با ارزش ها و باورهای شنونده همسو باشد. مزایای بالقوه و نتایج مثبتی را که از تجدید نظر در باورها یا در نظر گرفتن دیدگاه های جایگزین ناشی می شود، برجسته کنید.
توسل به ارزش های مشترک: هنگام بحث در مورد موضوعات بحث برانگیز، زمینه های مشترک را بیابید و بر ارزش های مشترک تأکید کنید. با تمرکز بر اهداف یا آرزوهای مشترک، افراد ممکن است برای ارزیابی مجدد باورهای خود و یافتن اشتراکات با کسانی که دیدگاه های متفاوتی دارند، بازتر باشند.
ایجاد اعتماد و ارتباط: ایجاد اعتماد و ارتباط برای ایجاد یک محیط با ذهن باز ضروری است. اعتماد از طریق ارتباط مستمر و محترمانه در طول زمان ایجاد می شود. هنگامی که افراد احساس احترام و ارزش می کنند، احتمال بیشتری دارد که دیدگاه های متضاد را مورد توجه قرار دهند.
نمونه هایی از اثر معکوس
اثر معکوس در زمینه های مختلف ظاهر می شود و افراد را وادار می کند تا با وجود اطلاعات متناقض، باورهای موجود خود را تقویت کنند. به عنوان مثال، در بحثهای سیاسی، اگر فردی قویاً از یک نامزد خاص حمایت میکند، ارائه شواهدی که ایرادات یا رسواییهای مرتبط با آن نامزد را برجسته میکند ممکن است نظر او را تغییر ندهد. در عوض، آنها ممکن است حتی در حمایت خود ثابت قدم تر شوند و شواهد را مغرضانه یا بی اهمیت تلقی کنند.
موضوعات بحث برانگیز مانند تغییرات آب و هوا یا کنترل اسلحه نیز می تواند اثر معکوس را برانگیزد. هنگامی که داده های علمی نشان دهنده تأثیر فعالیت های انسانی بر تغییرات آب و هوا ارائه می شود، افرادی که دیدگاه های شکاکانه دارند ممکن است شواهد را رد کنند.
آنها ممکن است در این باور که تغییرات آب و هوایی یا یک فریب است یا یک تغییر طبیعی، بیشتر تثبیت شوند. به طور مشابه، افراد با اعتقادات قوی طرفدار اسلحه ممکن است مطالعاتی را که دسترسی آسان به سلاح گرم را با نرخ بالاتر خشونت اسلحه مرتبط میکند نادیده بگیرند، در عوض در حمایت از مالکیت نامحدود اسلحه مصممتر شوند.
چرا اثر معکوس مهم است
هنگامی که افراد حتی پس از رد شدن باورها بر آنها ثابت قدم باشند، می تواند عمیقاً بر تصمیم گیری شخصی و پیشرفت اجتماعی تأثیر بگذارد.در سطح شخصی، چسبیدن به باورهای منسوخ یا نادرست میتواند مانع رشد، محدود کردن فرصتها و تنشکردن روابط شود، زیرا ممکن است افراد در برابر دیدگاههای جدید یا بازخورد سازنده مقاوم شوند. در زمینههای حرفهای، پشتکار باوری میتواند مانع نوآوری شود و منجر به تصمیمگیری بر اساس مقدمات قدیمی یا ناقص شود. در حوزه گفتمان عمومی، میتواند با گفتگوهای سازنده، دو قطبی کردن گروهها و جلوگیری از ترکیب دیدگاههای گوناگون، تداخل ایجاد کند.
درک اهمیت پایداری در باور، بر نیاز به خودآگاهی، نگرش باز و تعهد به یادگیری و انطباق مداوم در دنیای به سرعت در حال تحول ما تأکید می کند – اگر نتوانیم باورهای خود را به روز کنیم، هرگز سازگار نخواهیم شد.
نتیجه گیری
کاهش اثر معکوس مستلزم رویکردی چندوجهی است که بر همدلی، گوش دادن فعال، ارتباط محترمانه و چارچوب بندی مؤثر اطلاعات تأکید دارد. وقتی محققان به ارزشهای مشترک متوسل میشوند و اعتماد ایجاد میکنند، ایجاد محیطی مساعد برای نگرش باز و گفتگوی سازنده امکانپذیر میشود.
مثالهای دنیای واقعی نیز نشان میدهند که غلبه بر اثر معکوس از طریق مشارکت واقعی، درک و تمایل برای یافتن زمینه مشترک امکانپذیر است. با به کارگیری این استراتژی ها، می توان تفاهم را تقویت کرد، شکاف ها را پر کرد و تغییرات مثبت را در بحث ها و تعاملات ما تسهیل کرد.