نماد سایت جستجوگر دانش

ادراک چیست؟فرایند ادراک وعوامل موثر بر ادراک

ادراک چیست

ادراک فرآیندی است که از طریق آن اطلاعات از محیط بیرون انتخاب، دریافت، سازماندهی و تفسیر می شود تا برای شما معنادار شود.افراد مختلف دارای سبک های تفکر، باورها، احساسات و اهداف متفاوتی هستند. تقریباً هر فردی مطابق با آن رفتار می کند. فقط به دلیل این عوامل افراد مختلف برای یک چیز معانی متفاوتی می گیرند.

ادراک به ما اجازه می دهد تا با محیط اطراف خود تعامل داشته باشیم و به طور مناسب به آن پاسخ دهیم. بنابراین، در شکل دادن به درک و تعامل ما با دنیایی که در آن زندگی می کنیم بسیار مهم است.


ادراک چیست

ادراک را می توان به عنوان فرآیندی تعریف کرد که طی آن افراد برداشت های حسی خود را سازماندهی و تفسیر می کنند تا به محیط خود معنا دهند.

به گفته جوزف رایتز، “ادراک شامل تمام آن فرآیندهایی است که فرد از طریق آنها اطلاعاتی در مورد محیط خود دریافت می کند – دیدن، شنیدن، احساس، چشیدن و بوییدن .

 مطالعه این فرآیندهای دائمی نشان می دهد که عملکرد آنها تحت تأثیر سه دسته از متغیرها قرار می گیرد – اشیا یا رویدادهایی که درک می شوند، محیطی که ادراک در آن رخ می دهد و فردی که ادراک را انجام می دهد.

به گفته گیلمر، “ادراک فرآیند آگاهی از موقعیت ها، افزودن تداعی های معنادار به احساسات است.”

اودی پاریک گفت که ادراک را می توان به عنوان «فرایند دریافت، انتخاب، سازماندهی، تفسیر، بررسی و واکنش به محرک ها یا داده های حسی» تعریف کرد.

رد لوتانس: – “ادراک یک فرآیند شناختی مراقبه ای مهم است که از طریق آن افراد از محرک ها یا موقعیت هایی که با آن روبرو هستند تفسیر می کنند.”

Satchit Ghimire 2023- ادراک سازماندهی و تفسیر احساس است. به عبارت دیگر، ادراک فرآیند انتخاب، سازماندهی و تفسیر اطلاعاتی است که از اندام های حسی خود دریافت می کنیم.

به عبارت ساده می توان گفت که ادراک، عمل دیدن آن چیزی است که برای دیدن وجود دارد. اما آنچه دیده می شود تحت تأثیر ادراک کننده، شیء و محیط آن است. معنای ادراک بر هر سه نکته تأکید دارد.

انواع ادراک

برای تفسیر محیط اطراف، انواع مختلفی از اطلاعات حسی استفاده می شود. بنابراین، ادراک می تواند انواع مختلفی داشته باشد – از بصری تا متقابل.

در اینجا فهرست دقیقی از انواع مختلف ادراک آمده است:

ادراک بصری: این نوع ادراک به توانایی تفسیر و استفاده از داده های بصری مربوط می شود. ادراک بصری شامل تفسیر رنگ‌ها، الگوها، اشکال، نور، فاصله و حرکت است که به افراد اجازه می‌دهد تا محیط را درک کرده و جهت‌یابی کنند.

ادراک شنیداری: پردازش شنیداری یا ادراک عبارت است از تفسیر، درک و استفاده از صداها، کلمات و سایر محرک های شنیداری. این شامل تشخیص زیر و بم، لحن، حجم، ریتم و ملودی است.

ادراک لمسی: این نوع ادراک شامل حس لامسه است که شامل تشخیص بافت، دما، فشار و احساس درد است.

ادراک چشایی: درک چشایی توانایی فرد برای تشخیص طعم های مختلف از جمله شور، تلخ، شیرین، ترش و اومامی است. گیرنده‌های موجود در جوانه‌های چشایی ما ترکیب شیمیایی غذا را تفسیر می‌کنند تا مغز بتواند طعم را درک کرده و پردازش کند.

ادراک بویایی: ادراک بویایی به تفسیر و درک بوهای مختلف، از جمله سیگنال های شیمیایی و رایحه ها مربوط می شود. توانایی یک فرد برای تشخیص و تمایز بین بوهای مختلف برای بقا بسیار مهم است (به عنوان مثال، در اجتناب از غذای فاسد).

ادراک اجتماعی: ادراک اجتماعی به توانایی فرد در یک موقعیت یا فردی اشاره دارد و بر اساس آن واکنش نشان می دهد. این شامل تفسیر و پاسخ به نشانه های اجتماعی مهم مانند حالات چهره، تماس چشمی، لحن صدا، یا انتخاب کلمات است.

ادراک شخص: این نوع ادراک فراتر از ادراک اجتماعی است و شامل ساختن و حفظ برداشت های خود از دیگران است. ادراک شخص بر تفسیر و ارزیابی ویژگی ها و ویژگی های شخصیتی یک فرد متمرکز است.

درک عمق: این ادراک به توانایی فرد برای درک جهت فضایی اشیاء از جمله فاصله، ارتفاع و عمق کمک می کند. این ادراک به فرد اجازه می دهد که به اشیا با دقت برسد یا پرتاب شود و حرکت را هماهنگ کند.

ادراک حرکتی: ادراکات حرکتی توانایی فرد برای درک دقیق حرکت در محیط است. این ادراک به ردیابی اجسام متحرک در میدان بصری کمک می کند، به طور موثر هدایت می کند و از برخورد جلوگیری می کند.

ادراک متقاطع وجهی: این نوع ادراک اطلاعات را از چندین روش به یک ادراک منسجم و جامع از محیط ترکیب می کند. ادراک متقاطع زمانی ضروری است که حواس باید با هم کار کنند (به عنوان مثال، در ادراک گفتار، جایی که شما در حال پردازش اطلاعات شنیداری و بصری هستید).

فرآیند ادراک

از تعاریف ادراک که در بالا بحث شد، بسیار واضح است که ادراک از فرآیندهای فرعی مختلفی تشکیل شده است: دریافت، انتخاب، سازماندهی، تفسیر، بررسی و واکنش به محرک ها.

فرآیند تحت تأثیر ادراک، شیء و موقعیت است.

دریافت

بدن انسان از پنج اندام حسی تشکیل شده است. چشم، گوش، بینی، زبان و پوست. این اندام‌های حسی به حس کردن محیط در قالب‌های بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی کمک می‌کنند. اندام های حسی محرک هایی را از محیط بیرون دریافت می کنند. هر چیزی که در محیط متوجه می شویم محرک است به عنوان مثال. صدای وسایل نقلیه، بوی غذا، صدای باران، حس گرما یا سرما و غیره. محرک هایی که دریافت می کنیم به عنوان ورودی برای فرآیند ادراک عمل می کنند.

انتخاب

بسیاری از اتفاقات در محیط به طور همزمان رخ می دهد، اما ذهن انسان نمی تواند به یک اندازه به همه رویدادها یا چیزها توجه کند. بنابراین، افراد چیزهای نامربوط را فیلتر یا غربال می کنند و چیزهایی را انتخاب می کنند که با باورها، ارزش ها و نیازهای موجود آنها مرتبط است. این فرآیند انتخاب چیزهای مرتبط از محیط برای توجه، انتخاب ادراکی نامیده می شود. عوامل زیر بر فرآیند انتخاب محرک ها از محیط تأثیر می گذارد:

عوامل خارجی: عوامل خارجی مؤثر در انتخاب عبارتند از:

الف) اندازه: اندازه همیشه توجه افراد را به خود جلب می کند. عموماً اشیاء بزرگتر نسبت به اجسام کوچکتر توجه بیشتری را به خود جلب می کنند. به عنوان مثال: یک حیوان بسیار بزرگ در یک باغ وحش همیشه بیشتر از حیوان کوچکتر توجه بازدیدکنندگان را به خود جلب می کند. علاوه بر این، یک آگهی تمام صفحه در روزنامه همیشه از یک آگهی ستون کوچک برجسته است.

ب) شدت: محرک های با شدت بالا بیشتر از محرک های با شدت کم قابل درک هستند. رنگ‌های بسیار روشن، نورهای بسیار روشن، صدای بلند، بوی قوی سریع‌تر از رنگ‌های روشن، نورهای کم، صدای ملایم، بوی ضعیف و غیره دیده می‌شوند.

ج) تکرار: محرک های مکرر بیشتر از محرک هایی که تکرار نمی شوند توجه را جلب می کنند. دستورالعمل‌هایی که توسط سرپرست کارخانه تکرار می‌شوند، برای مدت طولانی‌تری نسبت به دستورالعمل‌هایی که فقط یک بار منتقل می‌شوند، در حافظه کارکنان باقی می‌مانند. تبلیغی که در یک کانال تلویزیونی یا ایستگاه رادیویی بیشتر تکرار می شود، توجه بینندگان را به خود جلب می کند و به یاد می آورد تا تبلیغی که فقط یک بار در روز پخش می شود.

د) کنتراست: اصل کنتراست بیان می کند که محرک هایی که در پس زمینه خودنمایی می کنند یا اشیایی که با محیط اطرافشان تضاد دارند بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. تابلوی خروجی در سالن سینما، تابلوی خطر در جاده در حال ساخت با طرح رنگی که با یکدیگر تضاد دارند مانند قرمز و سیاه، زرد و سیاه یا سفید و سیاه ساخته شده اند.

ه) حرکت: اصل حرکت بیان می کند که یک جسم یا چیز متحرک بیشتر از یک جسم ساکن توجه را به خود جلب می کند. یک وسیله نقلیه در حال حرکت در میان وسایل نقلیه پارک شده بلافاصله توجه را به خود جلب می کند.

و) تازگی و آشنایی: اشیاء بدیع یا اشیای آشنا همیشه بیشتر مورد توجه ادراک کننده قرار می گیرند. در یک نمایشگاه شلوغ، یک دوست یا یک چهره آشنا و یک چهره جدید در یک خانواده بلافاصله مورد توجه قرار می گیرند.

ز) ماهیت: اشاره به این است که شیء ماهیت دیداری دارد یا سمعی. این یک واقعیت رایج است که تصاویر بهتر از کلمات مورد توجه قرار می گیرند، فیلم ها بیشتر از تصاویر ثابت و یک عبارت قافیه بیشتر از عبارتی که به عنوان یک روایت ارائه می شود جلب توجه می کند. کارتون های متحرک بیشتر از کتاب های کمیک توجه کودکان را به خود جلب می کند.

عوامل درونی: عوامل درونی مؤثر بر فرآیند ادراک عبارتند از:

الف) یادگیری: یادگیری یک عامل شناختی است که به شدت بر فرآیند ادراک تأثیر می گذارد. یادگیری باعث ایجاد انتظار در افراد می شود و سپس آنها تمایل دارند آنچه را که می خواهند درک کنند، درک کنند.

ب) نیازها: نیازها نیز در فرآیند گزینش پذیری ادراکی نقش بسزایی دارند. یک فرد تشنه همیشه نسبت به منابع آب حساس است و یک فرد گرسنه همیشه در همه جا نقاط غذا خوردن را می بیند. فردی که نیاز زیادی به وابستگی دارد، همیشه در اوقات فراغت به جمع دوستان خود می‌پیوندد و فردی که نیاز زیادی به موفقیت دارد، حتی در اوقات فراغت برای رسیدن به اهدافش تلاش می‌کند.

ج) سن: افراد در گروه‌های سنی مختلف همواره برداشت‌های متفاوتی از محیط دارند. به عنوان مثال: مدیران ارشد همیشه احساس می کنند که مدیران جوان به اندازه کافی رقابتی برای تصمیم گیری های مهم سازمان نیستند و از طرف دیگر کارکنان جوان همیشه شکایت دارند که کارکنان مسن تر نسبت به تغییر مقاوم هستند و تمایل به پیروی از روش های مرسوم کار در سازمان دارند. . این تفاوت ها در تصورات کارکنان پیر و جوان به دلیل تفاوت سنی آنهاست.

د) علاقه: ادراک نیز تحت تأثیر علاقه فرد است، هرچند ناخودآگاه. یک طراح مد جزئیات زیادی را در لباسی که فقط با ظاهری معمولی بر مجسمه مغازه آویزان شده است، متوجه می شود، اما یک بازدیدکننده معمولی حتی اگر ده نفر به آن نگاه کند، نمی تواند همان جزئیات را در همان لباس مشاهده کند. بار بیشتر

سازماندهی

پس از دریافت و انتخاب محرک ها از محیط، داده های دریافتی باید به شکل خاصی سازماندهی شوند تا بتوانیم معنایی از آن استخراج کنیم. این جنبه از سازماندهی اطلاعات در یک کل معنادار، سازمان ادراکی نامیده می شود. سازماندهی ادراکی یک فرآیند کاملاً شناختی است و بر اصول زیر استوار است:

الف) شکل و زمین: این اصل به عنوان شکل اساسی سازماندهی مجموعه ادراکی محسوب می شود. این اصل به سادگی بیان می کند که شی یا رویداد یا شخصی که درک می شود از پس زمینه خود متمایز است. شکل زیر را ببینید:در نگاه اول مانند یک گلدان سفید به نظر می‌رسد، اما اگر رنگ سفید را به عنوان پس‌زمینه در نظر بگیرید، دو چهره را می‌بینید که به رنگ مشکی هستند.

ب) گروه بندی ادراکی: گروه بندی به عنوان تمایل به گروه بندی محرک ها در برخی الگوهای معنادار تعریف می شود. گروه بندی شامل شباهت، مجاورت، بسته شدن و تداوم است.

تشابه: اصل تشابه بیان می کند که اشیاء با شکل یا رنگ یا اندازه مشابه تمایل دارند با هم گروه شوند. در یک سازمان همه کارکنان یقه سفید به عنوان یک گروه دیده می شوند. شکل زیر را ببینید، نشانه ها به عنوان چهار ردیف به جای هشت ستون درک می شوند.

مجاورت: اصل مجاورت بیان می کند که افراد تمایل دارند اشیاء کنار هم را به عنوان یک گروه درک کنند. کارمندانی که در همان بخش کار می کنند به دلیل نزدیکی جغرافیایی به عنوان یک گروه تلقی می شوند. شکل زیر را ببینید، هشت دایره به دلیل نزدیک بودن دایره ها به یکدیگر به صورت دو گروه چهارتایی در ردیف اول و چهار گروه دوتایی در ردیف دوم در نظر گرفته می شوند.

بسته بودن: اصل بسته بودن تمایل به ادراک شی را به عنوان یک کل بیان می کند حتی زمانی که برخی از قسمت های آن از بین رفته باشد. فرآیند ادراکی فرد شکاف هایی را که از ورودی حسی پر نشده است پر می کند. شکل زیر اصل بسته شدن را نشان می دهد. شی داده شده در زیر به عنوان یک دایره درک می شود، حتی اگر برخی از قسمت ها از دست رفته باشند. در یک سازمان نیز یک کارگر صمیمی، پرتلاش و درستکار، حتی اگر گاهی اوقات رفتاری متناقض داشته باشد، به عنوان یک کارمند خوب از سوی مدیران تلقی می شود.

تداوم: اصل تداوم فرض می کند که فرد تمایل دارد خطوط یا الگوی پیوسته را درک کند. مردم تمایل دارند روش های واضح انجام وظایف را درک کنند و در تفکر خلاق ناکام هستند. تداوم منجر به انعطاف ناپذیری و تفکر غیر خلاقانه در کارکنان می شود.

ج) ثبات ادراکی: اصل ثبات تمایل به ادراک برخی از ویژگی های یک شی را به عنوان ثابت باقی مانده، علیرغم تغییرات در محرک ها بیان می کند. این اصل حس ثبات را در این دنیای پویا فراهم می کند. چندین جنبه از ثبات وجود دارد:

ثبات شکل: زمانی که به نظر می رسد یک شی با وجود تغییرات مشخص، شکل خود را حفظ می کند.

ثبات اندازه: زمانی که تمایل داریم جسم را بدون تغییر در اندازه ببینیم، حتی اگر از ما دورتر شود. بازیکنی که در طرف دیگر زمین فوتبال ایستاده است، فوتبال را در مقایسه با زمانی که از یک مکان نزدیکتر به همان فوتبال نگاه می کند، کوچکتر نمی بیند.

ثبات رنگ: اشیاء آشنا تمایل دارند حتی اگر در معرض برخی شرایط تغییریافته قرار بگیرند، به یک رنگ درک می شوند. صاحب یک ماشین قرمز ماشین خود را در نور شدید خورشید و همچنین در گرگ و میش کم رنگ قرمز می بیند.

د) دفاع ادراکی: این اصل بیان می‌کند که افراد تمایل دارند در برابر محرک‌هایی که متضاد، تهدیدکننده یا غیرقابل قبول هستند، دفاعی ایجاد کنند. دفاع ممکن است چهار شکل ممکن را در نظر بگیرد: (الف) انکار آشکار، (ب) اصلاح داده های دریافتی، (ج) تغییر در ادراک اما امتناع از تغییر و (د) تغییر در خود ادراک.

تفسیر

تفسیر ادراکی بخش اساسی فرآیند ادراکی است. پس از انتخاب و سازماندهی اطلاعات، ادراک کننده اطلاعات را تفسیر می کند تا به آن معنا بدهد. در واقع گفته می شود که ادراک تنها زمانی شکل می گیرد که اطلاعات تفسیر شود. عوامل متعددی در تفسیر اطلاعات نقش دارند. رایج ترین آنها به شرح زیر مورد بحث قرار می گیرد:

الف) مجموعه ادراکی: باورها یا تجربیات قبلی در مورد یک شیء بر ادراک فرد از اشیاء مشابه تأثیر می گذارد. به این پدیده مجموعه ادراکی می گویند. به عنوان مثال، یک مدیر قدیمی ممکن است این باور عمومی را ایجاد کرده باشد که مدیران جوان به طور مکرر از کار غیبت می کنند و به سازمان ها متعهد نیستند. این عقیده که قبلاً وجود داشت، همیشه هر زمان که با کارگر جوان جدیدی ملاقات کند، بر ادراک او تأثیر می گذارد.

ب) کلیشه‌سازی: کلیشه‌سازی تمایل به قضاوت شخصی بر اساس گروهی است که به آن تعلق دارد. ادراک یک فرد در مورد یک شخص همیشه تحت تأثیر تجربیات او با سایر اعضای گروهی است که آن شخص به آن تعلق دارد. برخی از نمونه‌های رایج کلیشه‌سازی عبارتند از: آمریکایی‌ها مادی‌گرا هستند، ژاپنی‌ها ملی‌گرا هستند، کارگران ضد مدیریت هستند و غیره.

ج) اثر هالو: عبارت است از تمایل به ادراک دیگران بر اساس یک صفت که ممکن است خوب یا بد، مطلوب یا نامطلوب باشد. گاهی اوقات، ما شخص را بر اساس یک برداشت اولیه قضاوت می کنیم. برای مثال، فردی که فقط مهربان است ممکن است به عنوان خوب، توانا، مفید و غیره نیز تلقی شود و فردی که بی ادب است نیز ممکن است افتضاح، پرخاشگر، نامهربان، مضر و غیره تلقی شود. اثر هاله خطای رایجی است که توسط افراد مرتکب می شود. مدیران در حین ارزیابی زیردستان خود.

د) فرافکنی: فرافکنی تمایل به نسبت دادن صفات خود به دیگران است. قضاوت در مورد دیگران آسان است اگر فرض کنیم آنها شبیه ما هستند. این به بیان احساسات، توانایی ها، انگیزه ها و تمایلات خود در قضاوت دیگران اشاره دارد. مدیری که خودش وقت شناس است، فرض می کند که همه کارکنان دفترش وقت شناس هستند.

ه) نظریه شخصیت ضمنی: وقتی درباره دیگران قضاوت می کنیم، ادراک ما تحت تأثیر این باور است که برخی از ویژگی های انسانی با دیگران مرتبط است. به عنوان مثال، صداقت با سخت کوشی همراه است.

و) ادراک انتخابی: همانطور که در آغاز فرآیند بحث شد که افراد تمایل دارند اشیاء خاصی را از محیط انتخاب کنند که آنها را مرتبط با باورها و ارزش های موجود خود می دانند. دلیلش این است که ذهن انسان نمی‌تواند هر چیزی را که مشاهده می‌کند جذب کند و از این رو، ما محرک‌های خاصی را انتخاب کرده و دیگری را حذف می‌کنیم. اما ما محرک ها را به طور تصادفی انتخاب نمی کنیم. ما آنها را با توجه به علایق و تجربیات خود انتخاب می کنیم. بنابراین، ادراک انتخابی خطر ترسیم تصویر نادرست از وضعیت مبهم را به همراه دارد.

ز) انتساب: انتساب به فرآیند نسبت دادن علل به رفتار اشاره دارد. مردم نه تنها به مشاهده رفتار بلکه به تعیین علل آن نیز علاقه مند هستند. ارزیابی‌ها و واکنش‌های آن‌ها به رفتار دیگران ممکن است به‌شدت تحت‌تاثیر این تصور باشد که دیگران مسئول رفتارشان هستند. وقتی رفتار یک فرد را مشاهده می‌کنیم، سعی می‌کنیم تعیین کنیم که آیا این رفتار باعث ایجاد درونی یا بیرونی شده است. رفتارهای ناشی از درون، رفتارهایی هستند که ما معتقدیم تحت کنترل فرد هستند و رفتارهای ناشی از بیرون آنهایی هستند که تصور می شود خارج از کنترل فرد هستند. تعیین این که آیا رفتار باعث ایجاد درونی یا خارجی شده است به سه عامل بستگی دارد. تمایز، اجماع و سازگاری.

متمایز بودن به این اشاره دارد که آیا فرد در موقعیت های مختلف رفتار متفاوتی از خود نشان می دهد یا خیر. اگر فرد معمولاً در موقعیت‌های مختلف رفتار متفاوتی از خود نشان دهد، رفتار او ناشی از خارج است. اما اگر در موقعیت‌های مختلف رفتاری مشابه داشته باشد، رفتار او ناشی از درون است.

اجماع زمانی است که همه هر زمان که با وضعیت مشابهی روبرو می شوند به یک شکل رفتار می کنند. اگر در رفتار همه اتفاق نظر وجود داشته باشد، به این معنی است که رفتار از خارج ناشی می شود و در غیر این صورت از درون ایجاد می شود.

سازگاری در عمل یک فرد به زمانی اشاره دارد که یک فرد در یک دوره زمانی به یک شکل رفتار می کند. اگر رفتار یک فرد سازگار باشد، از درون ناشی می شود و در غیر این صورت از بیرون ناشی می شود. شکل زیر فرآیند نسبت دادن رفتار فرد به عوامل خارجی یا عوامل درونی را توضیح می دهد.

به یک مثال اگر مدیری معتقد باشد که عملکرد معیوب زیردستان ناشی از عوامل بیرونی مانند معیوب بودن تجهیزات یا بحران برق است، برداشت او از عملکرد زیردستان متفاوت خواهد بود تا اینکه عملکرد معیوب را به ناآگاهی زیردستان نسبت دهد. و سهل انگاری جالب ترین یافته از تئوری اسناد ادراک این است که خطاها یا سوگیری ها ادراک را مخدوش می کنند. دو خطای احتمالی در انتساب وجود دارد:

خطای اسناد بنیادی: وقتی رفتار دیگران را قضاوت می کنیم، تمایل داریم که تأثیر عوامل خارجی را دست کم بگیریم و تأثیر عوامل داخلی را بیش از حد برآورد کنیم.

سوگیری خدمت به خود: زمانی که درباره رفتار خود قضاوت می کنیم، تمایل داریم موفقیت خود را به عوامل درونی مانند مهارت ها و توانایی ها نسبت دهیم و تقصیر شکست ها را به گردن عوامل خارجی مانند تجهیزات معیوب، کمبود مواد و غیره می اندازیم.

بررسی

پس از دریافت، سازماندهی و تفسیر اطلاعات، درک کننده بررسی می کند که آیا تفسیر او از اطلاعات درست یا غلط است.

واکنش

واکنش آخرین مرحله فرآیند ادراک است. این فرآیند زمانی به پایان می رسد که ادراک کننده در رابطه با ادراک به انجام برخی اقدامات افراط کند. عمل ادراک را خروجی ادراکی نیز می گویند. نتیجه فرآیند ادراکی، نگرش، عقیده، باورها و احساسات ادراک کننده نسبت به شی یا رویداد یا شخص درک شده است. عمل بر اساس مطلوب یا نامطلوب بودن ادراک خواهد بود. اگر ادراک مثبت باشد، عمل مطلوب خواهد بود، اما اگر ادراک منفی باشد، عمل نامطلوب خواهد بود.

عوامل مؤثر بر ادراک

در تعاریف ادراک به وضوح بیان شد که ادراک تحت تأثیر عوامل ادراک کننده، ادراک شده و عوامل موقعیتی است. این عوامل به طور خلاصه به شرح زیر توضیح داده شده است:

الف) ویژگی های ادراک کننده: تجربیات، نیازها، عادات، شخصیت، ارزش ها و نگرش های گذشته فرد بر فرآیند ادراکی تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، اگر مدیری اعتقادات و نگرش های منفی نسبت به اتحادیه کارکنان داشته باشد، حتی از بازدید معمولی از مسئول اتحادیه در کارخانه، از آن بیزار است و ابراز ناراحتی می کند.

ب) ویژگی های درک شده: ویژگی های فیزیکی، ظاهر و رفتار هدف نیز بر نحوه درک آنها تأثیر می گذارد. ویژگی های فیزیکی مانند سن، جنسیت، قد و وزن بر نحوه درک فرد تأثیر می گذارد. ادراک کنندگان تمایل دارند به ویژگی های ظاهری فیزیکی که با هنجار متضاد هستند، شدید یا جدید یا غیرعادی توجه کنند. جذابیت فیزیکی اغلب به سرعت توجه را به خود جلب می کند. مصاحبه کنندگان به نامزدهای جذاب امتیاز بیشتری می دهند و به نامزدهای جذاب حقوق اولیه بالاتری تعلق می گیرد.

ج) ویژگی های موقعیت: زمینه فیزیکی، اجتماعی و سازمانی موقعیت نیز بر فرآیند ادراک تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، مکالمه با رئیس که در قسمت پذیرایی یک کلوپ رقص برگزار می شود، متفاوت از مکالمه ای است که در دفتر با در بسته برگزار می شود.

اهمیت ادراک

(1) ادراک در درک رفتار انسان بسیار مهم است، زیرا هر فردی جهان را درک می کند و به مشکلات زندگی متفاوت برخورد می کند – هر آنچه که می بینیم یا احساس می کنیم لزوماً همان چیزی نیست که واقعاً هست. به این دلیل است که آنچه می شنویم آن چیزی نیست که واقعا گفته می شود، بلکه آن چیزی است که ما به عنوان گفته شده درک می کنیم. وقتی چیزی را می خریم، به این دلیل نیست که بهترین است، بلکه به این دلیل است که آن را بهترین می دانیم. بنابراین، به دلیل ادراک است که می‌توانیم دریابیم که چرا فردی شغلی را رضایت‌بخش می‌بیند در حالی که ممکن است دیگری از آن راضی نباشد.

(2) اگر افراد بر اساس ادراک خود رفتار کنند، می‌توانیم با فهم درک فعلی آنها از محیط، رفتار آنها را در شرایط تغییر یافته پیش‌بینی کنیم. ممکن است یک نفر حقایق را به گونه ای ببیند که ممکن است با واقعیت هایی که بیننده دیگر می بیند متفاوت باشد.

(3) با کمک ادراک می توان نیازهای افراد مختلف را تعیین کرد، زیرا ادراک افراد تحت تأثیر نیازهای آنها است. آنها مانند آینه های یک شهربازی، جهان را در رابطه با تنش هایشان تحریف می کنند.

(4) ادراک برای مدیری که می‌خواهد هنگام برخورد با افراد و رویدادها در محیط کار از اشتباه کردن اجتناب کند، بسیار مهم است. این مشکل با این واقعیت پیچیده تر می شود که افراد مختلف یک موقعیت را متفاوت درک می کنند. برای برخورد مؤثر با زیردستان، مدیران باید ادراکات آنها را به درستی درک کنند.

بنابراین، برای درک رفتار انسان، درک ادراک آنها، یعنی نحوه درک آنها از موقعیت های مختلف بسیار مهم است. رفتار مردم بر اساس برداشت آنها از واقعیت است، نه بر اساس خود واقعیت. جهان آن گونه که درک می شود، جهانی است که برای درک رفتار انسان مهم است.

مثال از ادراک

توجه انتخابی: توجه انتخابی به توانایی تمرکز بر برخی محرک های محیطی که برای شما اهمیت دارند و در عین حال نادیده گرفتن سایر محرک ها که از نظر شما بی ربط هستند، اشاره دارد. به عنوان مثال، هنگام خواندن یک کتاب، ممکن است صدای ترافیک را مسدود کنید تا بتوانید بار شناختی خود را به درک کتاب اختصاص دهید.

اصول گشتالت: اصول گشتالت رهنمودهای ادراکی هستند که نحوه سازماندهی اطلاعات حسی را در کل های معنادار توصیف می کنند. به عنوان مثال، اصل مجاورت بیان می کند که ما تمایل داریم اشیاء نزدیک به یکدیگر را در یک واحد واحد گروه بندی کنیم. اصل بسته بودن بیان می کند که ما تمایل داریم شکاف های موجود در ارقام ناقص را پر کنیم تا یک درک کامل ایجاد کنیم. دیگر اصول گشتالت شامل تداوم، پیوستگی و شباهت است.

توهمات: توهم ها تجارب ادراکی هستند که فریبنده هستند، زیرا با واقعیت فیزیکی محرک مطابقت ندارند. به عنوان مثال، توهم مولر- لیر یک توهم بصری است که در آن دو خط با طول یکسان به عنوان طول های مختلف زمانی که نوک پیکان به انتهای خطوط اضافه می شود، درک می شود و یک خط کوتاه تر به نظر می رسد.

ادراک چند حسی: مغز ما توانایی درک چندین حواس را در یک زمان دارد. این به مثلث بندی پیام های حواس کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که درک ما از واقعیت دقیق است. برای مثال، تماشای حرکت لب‌های کسی در حین شنیدن گفتار می‌تواند تأیید ثانویه باشد که ما آن‌ها را درست می‌شنویم.

کلیشه سازی: کلیشه سازی یک سوگیری شناختی است که شامل فرضیاتی درباره شخصیت یا رفتار یک فرد بر اساس باورهای قبلی ما در مورد گروه هویتی اوست. اینها معمولاً ناقص هستند زیرا به جای واقعیت، بر انتظارات ما از کسی تمرکز می کنند.

سوگیری تایید: مانند کلیشه سازی، سوگیری تایید به تجربیات گذشته برای درک جهان متکی است. زمانی اتفاق می‌افتد که افراد از قبل یک باور خاص داشته باشند، و سپس اطلاعات جدید را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که از باورشان پشتیبانی کند، حتی اگر با واقعیت همخوانی نداشته باشد. اغلب، هنگام تکیه بر سوگیری تأیید، داده‌هایی را که با انتظارات ما سازگار نیست، نادیده می‌گیریم یا نادیده می‌گیریم.

اثرات دارونما: صرفاً باور به مؤثر بودن یک درمان می تواند آن را مؤثرتر کند، حتی اگر دارونما باشد. مطالعات نشان داده اند که دارونماها می توانند به طور موثر همه چیز را از درد و اضطراب گرفته تا افسردگی را درمان کنند.

سوگیری توجه: وقتی افراد با نشانه‌های خاصی، مانند دیدن عکسی از یک غذای خاص، آماده می‌شوند، ممکن است بیشتر به نشانه‌های محیطی مشابه توجه کنند.

اثر هاله: مردم اغلب بر اساس یک ویژگی یا عمل، دیگران را مثبت یا منفی درک می کنند. برای مثال، فردی که از نظر فیزیکی جذاب است ممکن است باهوش‌تر یا شایسته‌تر تلقی شود.

ادراک احساسات: افراد می توانند با تجزیه و تحلیل حالات چهره، زبان بدن و لحن صدای دیگران، احساسات دیگران را درک کنند. این یک جنبه حیاتی از تعامل اجتماعی است که به افراد امکان می دهد احساسات و انگیزه های یکدیگر را درک کنند.


خروج از نسخه موبایل