جستجوگر دانش

برندینگ چیست؟

در مورد معنای “برندینگ” مطمئن نیستید؟ نگران نباش! برندسازی یکی از آن مفاهیم بازاریابی است که کمی مبهم است و به سرعت ممکن است گیج کننده شود، حتی برای افرادی که بازاریابی را خوانده اند.امروز قصد داریم نگاهی به “برندینگ چیست” بیاندازیم و سعی کنیم با کلمات و مثال های ساده پاسخی روشن ارائه کنیم!برای درک مفهوم برندینگ ابتدا باید بدانیم محصول و برند چیست.

تعریف محصول

“به طور کلی، یک محصول هر چیزی است که می تواند برای ارضای یک خواسته یا نیاز به بازار ارائه شود، از جمله کالاهای فیزیکی، خدمات، تجربیات، رویدادها، افراد، مکان ها، دارایی ها، سازمان ها، اطلاعات و ایده ها” (کاتلر و کلر، 2015). ).این بدان معناست که یک محصول می تواند هر چیزی باشد، از اقامت در هتل، پرواز، دوره زبان، لباس، غذا، مسواک و غیره.برای نشان دادن تعریف یک محصول و نقشی که در تعریف برند دارد، از مثال آب استفاده می کنیم:

آب منبع رایگانی است که هر انسانی برای زندگی و بقا به آن نیاز دارد. با این حال، روزی که انسان ها و شرکت ها شروع به تجاری سازی آن کردند، این محصول تبدیل به یک محصول شد، به عنوان مثال با فروش آب معدنی در بطری های شیشه ای و پلاستیکی. اما آب همیشه یکسان به نظر می رسد، اینطور نیست؟ مایع و شفاف است. بنابراین، چگونه شرکت‌های مختلف می‌توانند محصول مشابهی را بفروشند اما همچنان مردم را متقاعد کنند که آب بطری خود را به جای آب رقبا خریداری کنند؟

پاسخ این است: با ایجاد یک برند.

تعریف برند

«برند نام، اصطلاح، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که کالا یا خدمات یک فروشنده را متمایز از سایر فروشندگان می‌داند» (انجمن بازاریابی آمریکا).شما می توانید یک برند را به عنوان ایده یا تصویری در نظر بگیرید که مردم هنگام فکر کردن در مورد محصولات، خدمات و فعالیت های خاص یک شرکت، هم از نظر عملی (مثلاً “کفش سبک وزن است”) و هم از نظر احساسی (مثلاً ” کفش به من احساس قدرتمندی می‌دهد»). بنابراین فقط ویژگی های فیزیکی نیست که یک برند را ایجاد می کند، بلکه احساساتی است که مصرف کنندگان نسبت به شرکت یا محصول آن ایجاد می کنند. این ترکیب نشانه‌های فیزیکی و احساسی زمانی ایجاد می‌شود که در معرض نام، لوگو، هویت بصری یا حتی پیام ارسال شده قرار گیرد.

یک محصول می تواند به راحتی توسط سایر بازیگران در یک بازار کپی شود، اما یک برند همیشه منحصر به فرد خواهد بود. به عنوان مثال، پپسی و کوکاکولا طعم بسیار مشابهی دارند، اما بنا به دلایلی، برخی از مردم بیشتر به کوکاکولا و برخی دیگر با پپسی احساس ارتباط می کنند.

بیایید این را دوباره با مثال آب خود توضیح دهیم. محصول فروخته شده آب است، اما به منظور متقاعد کردن مردم برای خرید یک آب خاص، شرکت ها مارک های مختلف آب مانند Evian، Perrier، Fiji یا Volvic را توسعه دادند. و هر یک از این مارک ها معنای متفاوتی برای آب محصول ارائه می دهد:

– اویان به شما احساس جوانی می دهد

– پریر با طراوت، جوشان و جذاب است

– آب فیجی خالص، سالم و طبیعی است

… و غیره.

در نهایت، یک نام تجاری احساس درونی فرد در مورد یک محصول یا شرکت خاص است. هر شخصی نسخه مخصوص به خود را از آن ایجاد می کند و محبوبیت برخی از برندها به دلیل احساس مصرف کنندگان نسبت به آنها افزایش یا کاهش می یابد.

تعریف برندینگ چیست؟

“برندینگ به معنای اعطای قدرت یک برند به محصولات و خدمات است” (کاتلر و کلر، 2015)برندینگ فرآیند معنا بخشیدن به سازمان، شرکت، محصولات یا خدمات خاص با ایجاد و شکل دادن به یک برند در ذهن مصرف کنندگان است. این یک استراتژی است که توسط سازمان ها طراحی شده است تا به مردم کمک کند تا سریعاً نام تجاری خود را شناسایی و تجربه کنند و به آنها دلیلی برای انتخاب محصولات خود نسبت به رقبا با روشن کردن اینکه این برند خاص چیست و چه نیست ارائه می دهد.

برندینگ
بررسی برندینگ

هدف جذب و حفظ مشتریان وفادار و سایر ذینفعان با ارائه محصولی است که همیشه با آنچه که برند وعده داده است، همسو باشد.

چرا برندینگ مهم است؟

در دنیای اشباع شده بازاریابی، سر و صدای زیادی وجود دارد. اگر فقط 7 ثانیه طول می کشد تا تأثیر بگذارد، برند شما باید از همان ابتدا قوی و به خوبی طراحی شود. برندینگ موثر مکانیزمی است که می تواند کسب و کار شما را برجسته کند و توجه مشتری بالقوه شما را به خود جلب کند. زمانی که برندسازی به درستی انجام شود، قدرت تأثیرگذاری، الهام بخشیدن و ایجاد تغییر را دارد.

به برخی از بزرگ‌ترین و شناخته‌شده‌ترین برندها مانند گوگل، اپل، نایک و کوکا نگاه کنید—تصادفی نیست که آنها موفق هستند. این شرکت ها اهمیت نام تجاری را درک می کنند و از هر جنبه ای از تجارت و بازاریابی خود از آن استفاده می کنند. علاوه بر این، آنها به استراتژی، یادگیری و رشد از طریق تلاش های برندسازی خود برای حفظ وفاداری مشتری ادامه می دهند.

بیایید کمی عمیق تر به اهمیت برندینگ و تاثیر آن بر کسب و کار شما پی ببریم.

شما را از رقیب ها جدا می کند

صرف نظر از اینکه در چه صنعتی هستید، رقابت همیشه شدید است. چه در حال افتتاح یک تعمیرگاه دوچرخه، فروش محصولات یا تبدیل شدن به یک مشاور رسانه های اجتماعی هستید، برندینگ به شما این امکان را می دهد که با برجسته کردن و متمایز کردن آنچه که ارائه می دهید و چرا انتخاب بهتری است، خود را از رقبای خود متمایز کنید.

آگاهی از برند را توسعه دهید

آگاهی از برند به طور خاص به روش هایی اشاره دارد که کسب و کار شما، هم در موقعیت بازار و هم در ذهن مصرف کنندگان، درک می شود. در حالت ایده‌آل، شما می‌خواهید مشتریان با خدمات یا محصولی که ارائه می‌دهید، تصور مثبتی از برند شما داشته باشند. آگاهی قوی از برند یکی از انگیزه‌های اصلی برای تشویق مخاطبان هدف شما به انتخاب صریح برند شماست، حتی اگر گزینه‌های ارزان‌تر یا جایگزین در دسترس باشد. شناسایی برند را ایجاد کنید

یکی از مؤلفه‌های کلیدی آگاهی از برند، شناخت نام تجاری است که بیشتر به روش‌هایی اعمال می‌شود که مصرف‌کنندگان محصول یا خدمات شما را به خاطر می‌آورند، که به آن یادآوری برند نیز می‌گویند. این امر می تواند توسط دارایی های برندسازی بصری مانند رنگ های برند، یک لوگو یا یک شعار جذاب ایجاد شود. برای مثال، تصور کنید در یک سفر جاده‌ای هستید، و در بزرگراه در دوردست، طاق‌های طلایی می‌بینید – بدون اینکه به آن فکر کنید، قبلاً مک‌دونالدز را شناسایی کرده‌اید.

اعتماد به برند ایجاد می کند

اعتماد به برند هم برای تأثیری که کسب و کار شما به مشتریان بالقوه می دهد و هم در صنعت شما مهم است. به گفته Intelligence Node، «بیش از 60 درصد از بزرگسالان آنلاین در کانادا، ایالات متحده و اروپا می‌خواهند شرکت‌هایی که از آن‌ها خرید می‌کنند در مورد شیوه‌های کسب‌وکارشان شفاف باشند».

یک شرکت با نام تجاری قوی نه تنها خود را حرفه ای تر و شیک تر نشان می دهد، بلکه از طریق شفافیت و اصالت اعتماد را برمی انگیزد. فراتر از این، ترسیم ارزش‌های برندتان از قبل و عمل به وعده‌های برندتان چیزی است که مشتریان بالقوه و فعلی را تشویق می‌کند تا به آن باور داشته باشند و از برند شما حمایت کنند.

به کسب و کار خود هویت می دهید

همانطور که هر فردی هویت منحصر به فرد خود را دارد، برند شما نیز هویت منحصر به فرد خود را دارد. تصور کنید که دو دوست را در یک قرار ملاقات کور قرار می دهید و باید هر یک را برای دیگری توصیف کنید. چگونه می توانید آنها را شناسایی یا توصیف کنید؟ سعی کنید نام تجاری خود را به عنوان یک شخص به جای یک کالا یا یک شیء در نظر بگیرید.

این ایده که به طور رسمی به عنوان “انسان گرایی برند” شناخته می شود، شما را به چالش می کشد تا برند خود را مانند یک انسان تجسم کنید تا بهتر تعریف کنید که برند چگونه عمل می کند، صحبت می کند، لباس می پوشد، ارتباط برقرار می کند یا بر جهان تاثیر می گذارد.

برای کارکنان غرور ایجاد می کند

کارمندانی که پشت برند خود می ایستند و به کار خود افتخار می کنند نه تنها برای تجارت خوب هستند، بلکه نقش کلیدی در شکل دادن به درک عمومی از برند شما دارند. این پیامدهای مثبتی در سراسر جهان دارد. این می تواند بر روش هایی که مشتریان برند شما را شناسایی می کنند تأثیر بگذارد، اما همچنین می تواند کارمندان بالقوه را تشویق کند که به دنبال شرکت شما باشند. یک شرکت با برند خوب باید باعث شود کارگران احساس تعلق، رضایت کلی و غرور کنند. این آنها را تشویق می‌کند تا برند را در همه انواع کانال‌ها و پلتفرم‌ها به طور معتبر تبلیغ کنند.

ارزش کسب و کار خود را افزایش می دهید

چه مالک یک کسب و کار کوچک یا یک شرکت معتبر باشید،برندینگ نقش مهمی در اعتبار بخشیدن به ارزش مالی شما و ایجاد ارزش ویژه برند شما ایفا می کند. رشد شرکت شما می تواند به برندسازی موفق در هنگام جذب مشتریان جدید، ایجاد تجارت یا ورود به بازارهای جدید بستگی داشته باشد. حتی بیشتر، با توجه به گسترش سرمایه گذاری خود، یک کسب و کار با برند متخصص سرمایه گذاری جذاب تری برای سرمایه گذاران بالقوه است.

عناصر برندینگ

برندسازی فقط به نام و لوگو محدود نمی شود. این ترکیبی از ویژگی ها و ویژگی هایی است که تقریباً بر تمام حواس ما تأثیر می گذارد تا هر بار که با آن تماس می گیریم تجربه ای یکنواخت را به همراه دارد.

برند سازی از عناصر بی شماری تشکیل شده است که تعداد کمی از آنها عبارتند از:

نام: نامی که برای شناسایی محصول استفاده می کنیم.

لوگو: نماد یا طرح دیگری که توسط کسب و کار برای شناسایی برند خود اتخاذ می شود.

رنگ: رنگی که بیشتر توسط کسب و کار در پیام های بازاریابی خود برای توصیف یا تکمیل برند استفاده می شود.

چشم انداز: گروهی از اهداف یا اهداف پشت برند که به هدایت فعالیت ها و آینده آن کمک می کند.

پیام: ارزش پیشنهادی برند که از طریق شخصیت برند برای تعیین موقعیت برند منتقل می شود.

شکل: یا شکل متمایز پیشنهاد یا شکل بسته بندی.

عطر: بوی متمایزی که کاربر قبل، در حین یا بعد از استفاده از غذا تجربه می کند.

گرافیک: زیبایی شناسی یکنواخت و متمایز مورد استفاده در پیام های بازاریابی.

صدا: صدایی که در پیام های بازاریابی برای تقویت هویت برند استفاده می شود.

انواع برندینگ

برندسازی به محصولات محدود نمی شود. امروزه شاهد برندسازی سازمان ها، محصولات، خدمات، مکان ها و حتی افراد هستیم. در اینجا 4 نوع از برندهایی که باید در مورد آنها بدانید وجود دارد –

برندینگ محصول

در بازاری مملو از محصولات مشابه، شرکت‌ها باید آماده باشند تا جلوه‌های بصری، بسته‌بندی، لوگو، طراحی، ظاهر و فرم متمایز و منحصربه‌فرد را توسعه دهند تا مردم برندهای خود را بشناسند. به همین دلیل است که برند شما برای موفقیت به محصولی با هویت قوی نیاز دارد. از یک طرح رنگی متمایز استفاده کنید، با اشکال، طرح و غیره بازی کنید. همچنین باید یک لوگو، بسته بندی و پیام های عالی داشته باشید تا ارتباط عاطفی برقرار کنید و مردم محصول شما را بشناسند.

درخشان ترین نمونه برندسازی محصول، شرکت معروف کوکاکولا است. درس اصلی از برندی که می توانید بگیرید این است که ثابت قدم باشید. شما می‌توانید یکپارچگی را در لوگو، طراحی، آگهی‌های تبلیغاتی، تبلیغات و حتی بطری‌های نوشابه‌های گازدار مشاهده کنید. در کمپین های خود، این برند همان پیام و حالات مثبت را در تمام کانال های بازاریابی موجود منتقل می کند.

برندینگ شخصی

برندسازی شخصی در میان سیاستمداران، افراد مشهور، ورزشکاران و سایر افرادی که طرفداران ویژه ای دارند بسیار رایج است. این نوع برندسازی باعث می شود این افراد به راحتی در بین فالوورهای خود تصویری برای خود ایجاد کنند. این تصویر برند نه تنها به آنها در ایجاد فرصت های تجاری جدید برای خود کمک می کند، بلکه به برند مرتبط با آنها نیز سود می رساند.

مایکل جردن نمونه‌ای کامل از برندسازی شخصی است که به دلیل پیروان خاص خود، نه تنها توانست با راه‌اندازی خط تولید پوشاک خود برای خودش سودمند باشد، بلکه از نایک نیز بهره برد که با او برای راه‌اندازی این خط همکاری کرد.

برندینگ شرکت

برندینگ سازمان به اندازه برند پیشنهادی که می فروشد مهم است. برندسازی شرکتی به ارائه‌دهنده هویت می‌بخشد و فرصت‌های جدیدی را برای او باز می‌کند تا به راحتی سبد پیشنهادات خود را گسترش دهد.

برندینگ شرکتی در هنگام استخدام نیز از اهمیت حیاتی برخوردار است زیرا کارمندان همیشه مایلند با شرکتی با نام تجاری شناخته شده کار کنند.

پپسی کو نمونه خوبی از برندسازی شرکتی است. این شرکت چندین خط تولید در ترکیب محصولات خود دارد از جمله Frito-Lay، Pepsi، Diet Pepsi، Mountain Dew، Lay’s، Gatorade، Tropicana و غیره که همگی متعلق به برند مادر PepsiCo هستند.

برندینگ جغرافیایی

برندسازی جغرافیایی یا منطقه‌ای اغلب توسط صنعت گردشگری استفاده می‌شود که یک برند را از یک موقعیت جغرافیایی با اختصاص ویژگی‌ها و تجربه‌های خاصی به آن برای جذب بازدیدکنندگان بیشتر ایجاد می‌کند.

به عنوان مثال، هاوایی به عنوان مقصدی عالی برای بازدید به بازار عرضه می‌شود، اگر می‌خواهید به جزایر زیبایی با سواحل شن‌های سفید و گرم و گیاهان سرسبز بروید. این ایالت همچنین به عنوان تنها مکانی برای تجربه غذاهای هاوایی، هنر هاوایی و آیین بومی هاوایی به بازار عرضه می شود.

اهداف برندینگ

درک این نکته ضروری است که نمی توانید بدون تعیین اهداف اولیه خود، برندسازی قوی ایجاد کنید. به عنوان یک مالک برند، می توانید تلاش کنید:

ایجاد آگاهی از برند؛

برقراری ارتباط عاطفی با مشتریان؛

برندی ایجاد کنید که از رقبا متمایز باشد.

جلب اعتماد مشتری؛

افزایش فروش؛

بهبود تجربه مشتری؛

افزایش تعامل با برند؛

حفظ مشتریان؛

به دست آوردن مشتریان جدید؛

توسعه وفاداری مشتری

اصول برندینگ

درک مخاطبان خود

قبل از اینکه بتوانید یک برند بسازید، باید مخاطبان خود را درک کنید، به چه چیزهایی اهمیت می‌دهند، ارزش‌ها، دوست‌داشتن‌ها، دوست نداشتن‌ها، نکات دردناک و اینکه چگونه از استفاده از محصول یا خدمات شما سود خواهند برد.

وقتی مخاطبان خود را درک کنید، می توانید اطمینان حاصل کنید که آنچه می فروشید و محتوایی که برای تبلیغ آن تولید می کنید به طور مداوم با آنها طنین انداز می شود. منجر به افزایش تبدیل و بهبود وفاداری مشتری می شود.

نکاتی برای درک مخاطب:

بررسی داده‌های فعلی – اگر مخاطبی دارید، از Google Analytics برای بررسی داده‌های موجود استفاده کنید تا درک عمیق‌تری کسب کنید.

پرسونای خریدار بسازید – پرسونای خریدار به شما امکان می دهد خواسته ها و نیازهای مخاطبان خود را درک کنید.

انجام نظرسنجی – نظرسنجی ها برای به دست آوردن پاسخ های خاص به سوالات مربوط به عملکرد برند و محصول/خدمت شما عالی هستند.

مراقب رقبای خود باشید – کشف کنید که آنها چه کاری را به درستی انجام می دهند، چگونه مخاطبان شما را هدف قرار داده و درگیر می کنند و مصرف کنندگان چگونه پاسخ می دهند.

تشخیص تفاوت خود

در محیط تجاری فوق رقابتی امروزی، باید تشخیص دهید که چه چیزی شما را از رقبای برندتان متمایز می کند تا مزیتی پایدار ایجاد کنید.

وجه تمایز برند شما می تواند جنبه یا ویژگی منحصر به فرد یا مزیت خاصی باشد که محصول یا خدمات شما برای بازار به ارمغان می آورد و شما را از رقبای خود متمایز می کند. و هرچه بیشتر داشته باشید، مزیت رقابتی شما بهتر خواهد بود.

نکات متمایز کننده برند:

متمایز کننده های شما باید واضح، مشخص، توصیفی و به زبانی باشد که مخاطب هدف شما آن را درک می کند.

از تست A/B استفاده کنید تا مشخص کنید کدام متمایزکننده ها بین مخاطبان شما تفاوت ایجاد می کنند.

تعریف برند خود (قرار دادن آن روی کاغذ)

برای ایجاد یک برند موفق، بیش از مجموعه ای از عناصر جذاب برند مانند رنگ، فونت و لحن صدا نیاز است. یکی از اصول کلیدی برندینگ این است که ابتدا یک تعریف کاملاً محکم برای برند ایجاد کنید.

تعریف برندتان به شما کمک می کند تا در سطح شخصی تری با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنید. و پس از تعریف، می توانید هدف عمیق تر برند خود را با القای ارزش ها، شخصیت و هویت خود به آن منتقل کنید.

چگونه برند خود را تعریف کنیم:

هدف برند – همانطور که سایمون سینک گفت: “مردم کاری را که شما انجام می دهید نمی خرند. آنها می خرند که چرا شما این کار را می کنید.» هدف برند شما دلیلی است که شما در تجارت هستید و چگونه آن را به مخاطبان خود ارائه می دهید.

ارزش‌ها – ارزش‌های شما هسته برند شما هستند، چیزی که برای آن ایستاده‌اید. و آنها باید پیام روشنی را به مخاطبان هدف شما منتقل کنند که ارزش های شما برابر است.

شخصیت برند – برند شما به شخصیتی نیاز دارد که مناسب مخاطبان هدف شما باشد، بنابراین با آنها ارتباط برقرار می کند و درگیر می شود.

موقعیت یابی – موقعیت یابی شما در مورد اعتقاد به چیزی است که برای مشتریان شما به همان اندازه مهم است. یک هدف مشترک که همه می توانید پشت سر آن جمع شوید و از طریق آن ارتباط برقرار کنید.

طراحی هویت بصری برند

آنچه که می بینی همانست که بدست می آوری. و تصوری که بینندگان با دیدن هویت بصری شما به دست می‌آورند، اغلب احساس آنها را نسبت به برند شما تعیین می‌کند.

هویت بصری هر چیزی را که مخاطب هدف شما می بیند، توصیف می کند، از جمله تصاویر محصول، اینفوگرافیک ها، لوگو، و چیدمان و طراحی داخلی وب سایت شما. و این تصاویری است که انتخاب می کنید به متمایز کردن برند شما از رقبا و انتقال پیام منحصر به فرد شما به مصرف کنندگان کمک می کند.

ایجاد یک راهنمای سبک برند که شما و دیگران می‌توانید از آن استفاده کنید، کمک می‌کند تا اطمینان حاصل شود که هویت بصری شما در هر جایی که استفاده می‌شود، سازگار و متناسب با ارزش‌های برند و نیازهای مصرف‌کننده‌تان باقی می‌ماند.

 عناصر هویت بصری:

لوگو – لوگو لنگر برند شماست. این باید با شخصیت و ارزش های برند شما آمیخته شود. در حالی که ابزارهای لوگو وجود دارد که این کار را آسان‌تر می‌کند، بهتر است یک حرفه‌ای را استخدام کنید.

گرافیک – می تواند شامل نمادها، انیمیشن ها و تصاویر در مقیاس کامل باشد. و هر تصویر دیگری که برای تبلیغ برند شما طراحی شده یا طراحی شده است.

تایپوگرافی – تایپوگرافی سبک و شکل متنی است که در برند شما استفاده می شود. برای اطمینان از تطبیق پذیری و هویت بصری، یک قلم مرتبط برای لوگوی خود، یک فونت تیتر تمیز، یک فونت ساده برای محتوای خود انتخاب کنید.

پالت رنگ – از یک طرح رنگی برای شناسایی برند خود استفاده کنید. رنگ اصلی را به عنوان رنگ اصلی برند خود، پس‌زمینه ثانویه و رنگ برجسته برای دکمه CTA انتخاب کنید تا توجه کاربران را جلب کند.

تصویرسازی – فقط از تصاویری استفاده کنید که نشان دهنده شخصیت برند شما و منعکس کننده شخصیت جمعیتی مشتری شما باشد.

استراتژی برند خود را بسازید

با بیش از 543000 کسب و کار جدید که هر ماه باز می شود، نمی توانید یک برند بسازید و انتظار داشته باشید که مصرف کنندگان شما را پیدا کنند.

و از آنجایی که هر برندی می خواهد تا حد امکان به مخاطبان زیادی دست یابد، رقابت بازاریابی بسیار شدید است. بنابراین، منطقی است که بگوییم، هر چه درصد مصرف‌کنندگانی که در مورد برند شما یاد می‌کنند بیشتر باشد، شانس شما برای متمایز شدن از بین جمعیت بیشتر است. بنابراین یک استراتژی برند مستحکم یکی از اصول کلیدی برندسازی است.

یک استراتژی برند که از رویکرد بازاریابی چند کانالی استفاده می‌کند می‌تواند به شما در یافتن این مشتریان کمک کند.

نکات استراتژی برند:

سازگار باشید – ثبات برند به پیامی که شما منتقل می کنید اشاره دارد. شما با استفاده از یک صدا در تمام کانال های بازاریابی خود، برند خود را تقویت می کنید.

سایت خود را بهینه کنید – بله، سئو مهم است، اما باید وب سایت خود را نیز بهینه کنید تا مطمئن شوید که محتوای شما جذاب است، طراحی کاربر پسند است و در یک لحظه بارگذاری می شود.

از رسانه‌های اجتماعی استفاده کنید – رسانه‌های اجتماعی برای ارتقای برند بسیار مهم هستند، زیرا به شما کمک می‌کنند با مخاطبان خود در سطحی صمیمی ارتباط برقرار کنید. و می توانید از آن برای ایجاد لینک و هدایت ترافیک به سایت خود استفاده کنید.

یک وبلاگ راه اندازی کنید – وبلاگ نویسی به افزایش دید برند شما کمک می کند، رتبه بندی موتورهای جستجو را بهبود می بخشد و اعتبار نام تجاری شما را در عین افزایش دامنه آن افزایش می دهد.

در برند خود ثابت قدم باشید

ثبات باعث ایجاد اعتماد می شود و مصرف کنندگان باید قبل از خرید از یک برند به آن اعتماد کنند. یک نظرسنجی نشان داد که “81 درصد از مصرف کنندگان گفتند که برای خرید از آنها باید به یک برند اعتماد کنند” (ادلمن، 2019).

زمانی که استراتژی بازاریابی شما با استفاده از صدا، تصاویر، پالت رنگ و سبک مشابه در همه پلتفرم های شما، پیامی منسجم ارائه می دهد، مصرف کنندگان شروع به شناخت برند شما خواهند کرد. و این اعتماد را از طریق شناسایی مکرر ایجاد می کند و به شما کمک می کند از رقبای خود متمایز شوید.

رشد برند را زیر نظر داشته باشید

نظارت و حسابرسی برند دو چیز متفاوت هستند، اما هر دو کمک می کنند تا مطمئن شوید که تلاش های برندسازی و بازاریابی شما به ثمر می رسد و هر دو از اصول برندسازی هستند که هر کسب و کاری باید به آن پایبند باشد.

نظارت بر نام تجاری شامل ردیابی کانال های بازاریابی متعدد برای کشف مکان و آنچه مردم در مورد شما می گویند. اطلاعاتی که جمع آوری می کنید به شما اطلاع می دهد که مصرف کنندگان چگونه برند شما را درک می کنند و به شما می گوید که آیا تلاش های برندسازی شما در مسیر درستی قرار دارد یا خیر.

همچنین بازخورد ارزشمندی از مخاطبان را در اختیار شما قرار می‌دهد و اطمینان می‌دهد که از هر گونه انتقاد منفی آگاه هستید و به شما امکان می‌دهد قبل از ویروسی شدن آنها پاسخ دهید.

نکات نظارت بر برند:

شما نمی توانید همه جا باشید یا هر نام تجاری را زیر نظر داشته باشید. این به سادگی پایدار نیست و شما را با داده ها غرق خواهد کرد. در عوض، کانال هایی را که به طور فعال برای تبلیغ برند خود استفاده می کنید، زیر نظر بگیرید. و یکی دو مورد را انتخاب کنید که ثابت شده است کانون شایعات هستند.

کانال های اصلی خود را اولویت بندی کنید:

پلتفرم های رسانه های اجتماعی

انجمن های آنلاین مانند Quora و Reddit.

سایت های بررسی آنلاین مانند Yelp یا TripAdvisor.

رسانه خبری آنلاین.

اشتباهات رایج دربرندینگ

اشتباهات متداول در برتدینگ

شروع بدون استراتژی برندینگ تعریف شده

داشتن هویت برند مشخص و تثبیت شده فقط به دانستن ارزش ها یا چشم انداز برند شما محدود نمی شود. همچنین مستلزم فرو رفتن عمیق در جایگاه شما است. این بدان معنی است که شما باید درک کاملی از برند خود و کل چشم انداز رقابتی داشته باشید.

در اینجا چند مورد اقدام برای شروع شما وجود دارد:

تحقیق انجام دهید و با روندهای صنعت همراه باشید

تجزیه و تحلیل رقابتی انجام دهید

پرسونای خریدار ایجاد کنید و بازار هدف خود را مشخص کنید

اهداف کسب و کار خود را مشخص کنید

بنابراین قبل از اینکه شروع به نگرانی در مورد زیبایی شناسی برندسازی کنید، ابتدا یک استراتژی برند ایجاد کنید. بدون درک دقیق از اهداف کسب و کارتان، حتی یک لوگوی زیبا که طراحی شده باشد، اگر برند شما فاقد محتوا باشد، کار نخواهد کرد.

استراتژی برند شما را تشویق می‌کند که به تصویر بزرگ‌تر نگاه کنید و از هماهنگی بین دیدگاه و تجربه مشتری اطمینان حاصل کنید. این بینشی در مورد اینکه چگونه می توانید مشتریان خود را جلب کنید، ارائه می دهد.

هدف قرار دادن مخاطب اشتباه

اگر فکر می کنید “هر کسی” می تواند مخاطب شما باشد، همه چیز را اشتباه گرفته اید.تمرکز بر روی مخاطب اشتباه – یا هدف قرار دادن هر کسی می تواند به فروش و تعامل صفر تبدیل شود. از این گذشته، اگر فقط هر کسی را هدف قرار می دهید، احتمالاً فقط یک پیام برند عمومی دارید.

بنابراین مخاطبان مناسب را هدف قرار دهید و از این اتفاق جلوگیری کنید. هنگام تعریف بازار هدف خود، این سوالات را از خود بپرسید:

فعالیت یا علایق آنها چیست؟

آنها در کجا قرار دارند؟

سنشون چنده؟

درآمد آنها چقدر است؟

نیازها یا نقاط درد آنها چیست؟

در دنیای دیجیتال امروزی، بهترین راه برای دستیابی به مشتریان از نزدیک و شخصی است. شما باید اعتماد ایجاد کنید و با همدلی ارتباط برقرار کنید تا مشتریان شما ارزش چیزی را که ارائه می‌دهید تشخیص دهند.

دست کم گرفتن اهمیت لوگو

آنها می گویند که یک عکس ارزش هزار واژه را دارد. اما وقتی صحبت از لوگو می شود، ارزش یک رمان کامل را دارد.

لوگوی شما چهره شرکت شماست – این اولین چیزی است که مشتریان شما وقتی شما را آنلاین می یابند می بینند. بنابراین مطمئن شوید که لوگوی شما شخصیت برند شما را منتقل می کند و هر چیزی را که شما برای آن ایستاده اید منعکس می کند.

اگر فکر می‌کنید لوگوی شما قدیمی است، وقت آن است که برند خود را تغییر دهید. به عنوان مثال، لوگوهای شرکت هایی مانند اپل و پپسی در طول سال ها تغییرات عمده ای را تجربه کرده اند.

اما دل خود را حفظ کنید: نام تجاری خود را زیاد تغییر ندهید تا در نهایت شخصیتی را که برند شما به آن شناخته شده است از دست بدهید. تغییر نام تجاری Gap را در سال 2010 شکست خورد. غول پوشاک آمریکایی در نهایت لوگوی نمادین خود را با نام تجاری و یک جعبه آبی کوچک در بالای حرف آخر معامله کرد.

Gap پس از شش روز طراحی مجدد لوگو را کنار گذاشت زیرا باعث خشم در فیس بوک و توییتر شد.

نمونه دیگری از نام تجاری بد شرکت IHOP در سال 2018 است که “p” را در لوگوی خود به “b” تغییر داد. “تغییر نام” یک شیرین کاری تبلیغاتی بود تا رستوران های زنجیره ای بتوانند توجه را به همبرگرهای خود جلب کنند.

درس آموخته شده: هنگام در نظر گرفتن برندسازی مجدد با دقت قدم بردارید و مطمئن شوید که ظاهر جدید شما با مخاطبان هدف شما ارتباط برقرار می کند و جذابیت برند قدیمی شما را حفظ می کند.

دادن وعده های مبهم یا غیر صادقانه

کپی رایتینگ نامشخص یا بیش از حد یک اشتباه رایج بسیاری از برندها است. اغلب، شرکت‌ها محتوایی را منتشر می‌کنند که به نظر می‌رسد عمومی است، یا وعده‌های پوچ یا غیر صادقانه می‌دهد.

اما اگر می‌خواهید به مخاطبان هدف خود برسید، باید محتوای شخصی‌سازی کنید. و این تنها از طریق بازاریابی محتوای موثر امکان پذیر است.

این را در نظر بگیرید: حتی اگر هدف شما جلب توجه مخاطب باشد، به این معنی نیست که باید اصالت و اصالت را به خطر بیندازید. بنابراین اگر عمیقاً می‌دانید که این درست نیست، از کلماتی مانند «نوآورانه» یا «یکی از نوع» استفاده نکنید.

بی توجهی به تجربه مشتری

طراحی لوگوی شما و موفقیت کمپین های تبلیغاتی شما مهم هستند. اما اینکه مخاطب شما چگونه به آنها واکنش نشان می دهد به همان اندازه مهم است. از خود بپرسید: مشتریان شما چه احساسی دارند؟ آیا پیام شما با آنها طنین انداز است؟

تمرکز بر تجربه مشتری می تواند شما را از اشتباهات ویرانگر برندینگ نجات دهد که ممکن است فقط به این دلیل تشدید شود که شما قادر به پاسخگویی فوری به درخواست مشتری نیستید. از این گذشته، تجربه مشتری همیشه مهم است.

به عنوان مثال، پاسخ دادن به ایمیل‌ها را در عرض 24 ساعت یا نصب یک ویژگی ربات چت در وب‌سایت خود ضروری کنید. همچنین می توانید تجربه مشتری خود را از طریق موارد زیر بهبود بخشید:

ارسال خبرنامه هفتگی یا ماهانه

پاسخ دادن به نظرات در صفحات رسانه های اجتماعی شما

به دست آوردن بینش از نظرات مشتریان

انجام نظرسنجی، نظرسنجی یا مصاحبه

عدم ارتباط با مخاطب مناسب

همانطور که قبلاً اشاره کردم، ارتباط با مخاطب مناسب بسیار مهم است.این فقط یافتن یک طراح بزرگ با سبکی که دوست دارید نیست.چیزی که شما دوست دارید، ممکن است لزوما برای کسب و کار شما خوب نباشد. اینجا جایی است که بسیاری از افراد کوتاهی می کنند.

اگر فرآیند برندسازی را شروع کنید، باید مخاطبان هدف خود را بشناسید:

آن ها کجا هستند

کاری که آنها انجام می دهند

چند سالشونه

درآمد آنها چقدر است

چه نیازهایی دارند

اگر با مشتریان خود به روش شخصی ارتباط برقرار نکنید، از رقبای خود عقب خواهید افتاد.این دقیقاً راهی است که این روزها تجارت کار می کند.چه یک استارتاپ یا یک شرکت تجاری باشید، متوجه خواهید شد که شخصی سازی بیش از هر زمان دیگری مهم است.

اما اگر بخواهید ارتباط برقرار کنید اما مخاطبان پذیرا نباشند، چه؟ این می تواند دلسرد کننده باشد.خوشبختانه، اغلب می‌توانید دلیل عدم ارتباط مخاطبانتان با برندتان را مشخص کنید، و اگر مشکل را برطرف کنید، مردم از تعامل با شما در آینده خوشحال خواهند شد.یک گام مهم ایجاد شخصیت های مشتری است – باز هم استراتژی برند اساسی است.

برند خود را تا حد زیادی گسترش دهید

در دهه گذشته، گسترش برند به یکی از داغ ترین موضوعات در مدیریت برند تبدیل شده است.با این حال، بسیاری از شرکت‌های معتبر یاد گرفته‌اند که افزونه‌های طولانی برند می‌توانند به راحتی اشتباه کنند.فقط به معماری برند ویرجین نگاه کنید، این یک هرج و مرج مطلق است.بر خلاف توسعه‌های خط سنتی (یعنی از کوکا کلاسیک تا رژیم غذایی کوکاکولا)، یک توسعه نام تجاری به قلمروی جدید و اغلب ناشناخته منتهی می‌شود که ممکن است تحت سلطه سایر رقبای بزرگ باشد.

مک دونالد می خواست بخشی از کسب و کار پیتزا را به دست آورد اما نتوانست مشتریان را متقاعد کند که از این دسته جدید پیروی کنند.برای هاینز، از سس گوجه فرنگی به خردل تبدیل شد و برای Bic، نام تجاری خود را از خودکارهای یکبار مصرف به ریش تراش، عطر، تخته موج سواری و حتی … شورت یکبار مصرف گسترش داد!

خروج از نسخه موبایل