نماد سایت جستجوگر دانش

برندسازی احساسی چیست؟

برندسازی احساسی

برندسازی احساسی یک استراتژی برندسازی است که توسط برندها انجام می شود تا بتوانند در سطح احساسی با مشتریان خود ارتباط برقرار کنند. این ارتباط با مشتریان در سطح شخصی است.یکی از تکنیک های اصلی مورد استفاده در بازاریابی مدرن، برندسازی احساسی است. این استراتژی با بازی روی احساسات، ارتباط بین یک محصول یا برند و یک مصرف کننده را شکل می دهد. برای ایجاد این ارتباط، ما محتوایی تولید می کنیم که با نیازها، خودخواهی ها، امیال، یا حالات ذهنی مشتریان همخوانی دارد. اثربخشی برندسازی احساسی، آن را به ابزاری مهم برای هر کسب وکار موفقی تبدیل می کند.

فردی که پشت ایده بازاریابی احساسی قرار دارد، مارک گوبه با کتاب ۲۰۰۱ خود، برندسازی احساسی: پارادیم جدید برای اتصال برندها به مردم است. به گفته گوبه، درک مغز انسان و الگوهای رفتاری فرهنگی مهم تر از هر نظریه اقتصادی است. او گفت که پول ممکن است قادر به خرید عشق نباشد، اما مشتریان می توانند توسط یک برند قوی هدایت شوند. رابطه مشتری و برند باید دقیقا به همین شکل باشد – یک رابطه احساسی که براساس اعتماد، وفاداری و احترام بنا شده است.

برندسازی احساسی قوی با امیدها و خواسته های ما، ترس ها و نیازهای ما صحبت می کند و این احساس را به ما می دهد که برند در سمت درستی قرار دارد. پتانسیل یک برند برای شناسایی احساسی تعیین کننده است و برای رسیدن به آن، فاکتورهای متعددی باید در نظر گرفته شوند. این شامل طراحی، روانشناسی رنگ، دیدگاه های اخلاقی، تعهدات سیاسی و خیریه، و بازاریابی احساسی است.

تفاوت برندسازی احساسی با بازاریابی احساسی

وقتی در مورد برندینگ احساسی صحبت می کنیم، عبارت بازاریابی احساسی به ناچار مطرح می شود. با این حال، برندسازی احساسی و بازاریابی احساسی یک چیز نیستند. بزرگ ترین تفاوت بین آن ها، تمرکز آن ها است.

بازاریابی احساسی بیشتر به فیلم ها، کنسرت ها، احزاب سیاسی، خودروها و مقاصد گردشگری مربوط می شود. این نوع تبلیغات از تکنیک های مختلفی برای ایجاد یک کمپین بازاریابی مبتنی بر احساسات استفاده می کند. شما می توانید محصول خود را بفروشید یا با استفاده از رنگ ها، موسیقی، بازاریابی چریکی، بازاریابی تاثیرگذار یا کمپین های رسانه های اجتماعی ویروسی برای ایجاد احساسات و رسیدن به مخاطبان بیشتر پیشنهاد دهید. با این حال، لزوما نباید یک برند یا محصول پشت آن وجود داشته باشد. به سازمان های خیریه ای فکر کنید که تلاش می کنند آگاهی از بی عدالتی اجتماعی یا محیطی را افزایش دهند.

بازاریابی احساسی می تواند به طور مستقل از برندها کار کند. از طرف دیگر هدف برندسازی احساسی، توسعه برند با استفاده از تاثیرات احساسی در ذهن و زندگی مشتریان و در نتیجه ایجاد یک ارتباط طولانی مدت با مشتری است.

برندینگ احساسی چگونه کار می کند؟ – تحلیل مارک گوب

مارک گلوب ۱۰ روش برای چگونگی کار برندینگ احساسی بیان کرد.

این راه ها تضمین می کنند که برند برای فروش تجربه و احساسات، محصولی به مشتریان نمی فروشد. فهرست این راه ها به شرح زیر است:

تغییر تمرکز از خدمت به رابطه

برندی که فقط می خواهد محصولات و خدمات را بفروشد، رابطه ایجاد نمی کند. آن ها ابتدا باید با اولویت های فرهنگی پایگاه مشتری ارتباط برقرار کنند تا وفاداری ایجاد شود. اگر انتقادات و پیشنهادها مشتریان را بپذیرید و بپذیرید، آن ها احساس خواهند کرد بخشی از برند هستند نه تنها منبع درآمد.

تغییر از همه جا به حضور

کافی نیست که تا حد امکان قابل مشاهده باشد. چیزی که برای یک برند مهم تر است، حضور در مکان ها و رسانه هایی است که پایگاه مشتریان هدف آن بیرون است.

تغییر از فردیت به شخصیت

برندهای قابل تمایز زیادی وجود دارند، اما هویت برند نشان دهنده شخصیت و کاریزما نیست.هر برند مشابه با مردم به ارزش ها و اصول اخلاقی نیاز دارد که می تواند الگویی برای حرکت رو به جلو باشد.آن ها باید بتوانند با ارزش های اخلاقی و اخلاقی مشتریان هدف مطابقت داشته باشند.

کیفیت داشته باشید اما روی علاقه مندی هم تمرکز داشته باشید

محصولات نباید تنها یک نیاز را پوشش دهند، بلکه باید امیدها و خواسته های مشتریان را برآورده کنند و به رویدادی به یاد ماندنی در زندگی تبدیل شوند.

تغییر از محصول به تجربه

محصولات نباید تنها یک نیاز را پوشش دهند، بلکه باید امیدها و خواسته های مشتریان را برآورده کنند و به رویدادی به یاد ماندنی در زندگی تبدیل شوند.

تغییر از شهرت به آرزو

شناخته شدن خوب است، اما احساسات را پرورش نمی دهد. برندهایی که به مشتریان احساس خوبی می دهند و زندگی آن ها را بهبود می بخشند و از طریق نیازها و خواسته های آن ها ارتباطات احساسی برقرار می کنند. به اپل، تسلا یا گوچی فکر کنید که تنها بخشی از زندگی مشتریان نیستند بلکه کل شخصیت آن ها هستند.

تغییر از ارتباط به گفتگو

تبلیغ هایی که پیام های اشتباه می دهند، هرگز در ایجاد ارتباط احساسی مفید نیستند.یک ارتباط دو طرفه که در آن مشتری حرف خود را می زند، تبلیغاتی است که ارتباط احساسی ایجاد می کند.

تغییر از کارکرد به احساس

محصول و خدمات هرگز نباید تنها یک راه حل برای یک مشکل باشد؛ بلکه باید یک تجربه احساسی باشد.به عنوان مثال، فرم فیزیکی گوشی های هوشمند راه درازی در پیش دارد. آن ها در ابتدا سنگین بودند، اما اکنون آیکون های براق، سبک، زیبا هستند.

تغییر از مصرف کنندگان به مردم

برندها باید به جای اینکه آن ها را به عنوان منبع درآمد برای برند در نظر بگیرند، روی این موضوع تمرکز کنند که مصرف کنندگان احساس کنند افراد ارزشمندی هستند.

تغییر از صداقت به اعتماد

مشتریان انتظار صداقت دارند، بنابراین اعتماد و دوست داشتن برای ایجاد وفاداری به برند لازم است.

محرک های احساسی چیست؟

موفقیت بازاریابی عمدتاً به این بستگی دارد که چگونه رفتار مشتری هدف خود را مدل کنید. اگر به انگیزه به عنوان نیروی محرکه زندگی یک نفر فکر می کنید، پس این انگیزه است که به او احساس هدف و دلیلی برای عمل می دهد.

بنابراین، واقعا چه چیزی باعث رفتار ما می شود؟ کلارک ال. هال نظریه بسیار معروفی را ارائه کرد – معروف به نظریه جهانی رفتار – برای کمک به توصیف آنچه ما را برمی انگیزد. فرمول این است:

sEr = SHR x D x V x K

sEr = پتانسیل واکنش

SHR = تعداد عمل تقویت شده (قدرت عادت)

D = قدرت محرکه

V = وضوح محرک

K = حرکت انگیزشی

در فرمول بالا، sEris به طور مثبت با D که توسط یک حالت نیاز تعیین می شود، همبستگی مثبت دارد. هر چه فرد طولانی‌تر از نیاز محروم شود، قدرت محرکه آن بیشتر می‌شود.

وقتی صحبت از احساسات به میان می آید، درک «چرخ احساسات» رابرت پلاچیک نیز خوب است:احساسات ارتباط تنگاتنگی با تمایلات رفتاری دارند.

مزیت برندسازی احساسی

ساختن برند چیزی کمتر از علم نیست. وقتی از منظر علمی به برندسازی نگاه می کنید، طراحی جذاب کمتر از احساسات مشتریان اهمیت می یابد. 76 درصد از مشتریان می خواهند با برندی ارتباط برقرار کنند که نیازهای آنها را درک می کند. به همین دلیل مهم است که در سطح احساسی با مشتریان خود در ارتباط باشید. هنگامی که شما به طور مداوم با مشتریان در ارتباط باشید، ارزش طول عمر آنها به طور موثر افزایش می یابد.

کسب و کار خود را متمایز کنید

برندسازی احساسی باعث می شود که کسب و کار شما از بقیه متمایز شود. به تصویر برند شما منحصر به فرد می بخشد و شما را از رقبا متمایز می کند. داشتن یک تصویر برند منحصر به فرد به وضوح اهداف کسب و کار شما را مشخص می کند.

گوگل، آمازون، سونی و نتفلیکس- این برندها توانسته‌اند حس اعتماد و وفاداری را در بین کاربران ایجاد کنند. از آنجایی که این برندهای محبوب منحصر به فرد هستند، طرح ها و محصولات خود را به خوبی برای بازار طراحی کرده اند. محصولات عمومی با استراتژی های نام تجاری ضعیف نمی توانند تأثیر احساسی بر مردم بگذارند.

ایجاد ارتباط انسانی

برندسازی احساسی به معنای پر کردن شکاف بین مشتریان و شرکت است. این به مخاطب اجازه می دهد تا احساس احساسی نسبت به تجارت یا محصول شما ایجاد کند. ارتباط افراد با یک شخص یا حیوان خانگی غیرعادی نیست. اما وقتی نوبت به برقراری ارتباط با یک موجود غیر زنده مانند شرکت شما می رسد، ایجاد ارتباط انسانی دشوار می شود. طبق یک مطالعه نظرسنجی، 66 درصد از مردم مایلند به یک برند مسئولیت اجتماعی بیشتر بپردازند. مشتریان می خواهند که برند مورد علاقه آنها ارزش یکسانی داشته باشد. این مطالعه همچنین بیان کرد که 46 درصد از مشتریان مایلند که برندها برای مسائل عدالت اجتماعی ایستادگی کنند.

برندسازی احساسی می تواند به تغییر رویکرد کسب و کار شما به سمت مشتریان و تعامل با آنها به عنوان افراد واقعی کمک کند. و برای ایجاد ارتباط انسانی از طریق برندسازی احساسی:

از خود بپرسید، چه تجربه ای می توانید به آنها ارائه دهید؟ چگونه می توانید برای برانگیختن احساسات با آنها درگیر شوید؟

به طور فعال انتظارات و نیازهای آنها را برآورده کنید.

با گوش دادن به بازخورد آنها انسانیت را به نمایش بگذارید. در هر پلتفرمی با آنها درگیر شوید تا یک ارتباط قوی ایجاد کنید.

86 درصد از مشتریان گفتند که اصالت برند برای تصمیم گیری اینکه کدام برند را دوست دارند، بسیار مهم است. بنابراین مطمئن شوید که برای ایجاد موفقیت آمیز برندسازی احساسی معتبر هستید.

در نهایت، مطمئن شوید که با ارزش‌ها و آرمان‌ها برای ارتباط در سطح انسانی رهبری می‌کنید. به عنوان مثال، چندین برند مانند لینکدین، اسپاتیفای، فیس بوک، توییتر ماه افتخار را با لوگوها و هشتگ های رنگین کمانی جشن گرفتند.

یک نمونه عالی از برندی که از برندسازی احساسی برای ایجاد ارتباط انسانی استفاده می کند Airbnb است. از آنجایی که تقریباً غیرممکن است مردم از تعطیلات به دلیل بیماری همه گیر لذت ببرند، Airbnb کاتالوگی از تجربیات مجازی را ارائه می دهد. در این تجربه مجازی، افراد می توانند در فعالیت های آنلاین مختلف مانند مزه کردن شراب، یادگیری نقاشی خلاقانه با متخصصان، شرکت در کارگاه های مراقبت از پوست و غیره شرکت کنند.

تصویر مثبت برند

با برندسازی احساسی، می توانید تصویر مثبتی از برند ایجاد کنید. زمانی که مردم از شما خرید می کنند، با برند شما آشنا می شوند. اکثر کسب و کارها، به خصوص صاحبان مشاغل کوچک، فکر می کنند که تصویر برند تماماً مربوط به لوگو است. اما، تصویر برند اولین تاثیر را بر پایه مخاطبان شما می گذارد. مخاطبان شما از جزئیات کوچکی مانند وب سایت، خدمات، رفتار کارکنان، ارزش ها، بررسی های محصول و غیره یک تصویر برند ایجاد می کنند.

طبق یک مطالعه، مشتریان مایلند 31 درصد بیشتر برای برندی با نظرات عالی هزینه کنند. 92 درصد از خریداران B2B گفتند که پس از خواندن یک بررسی قابل اعتماد، احتمال خرید بیشتری دارند. از طرف دیگر، یک تصویر منفی می تواند اعتبار برند شما را از بین ببرد. از هر 5 مشتری، 4 نفر گفتند که پس از خواندن نظرات منفی آنلاین، تصمیم خرید خود را تغییر داده‌اند.

افزایش وفاداری مشتری

برندسازی احساسی به شما کمک می کند وفاداری مشتری را با احساسات افزایش دهید. زیرا وقتی مشتریان خود را دوست داشته باشید، آنها بارها و بارها به برند شما باز خواهند گشت. وفادار نگه داشتن مشتریان به برند شما می تواند باعث کاهش انحراف و ایجاد یک تصویر مثبت شود.

شما می توانید با ارائه خدمات و محصولات با کیفیت، احساسات را در مشتریان خود برانگیزید. برای ایجاد اقتدار ابتدا باید ارزش ارائه دهید، بنابراین مشتریان نتوانند به دنبال تغییر نام تجاری شما باشند. به طور مداوم از طریق پلتفرم ها و نظرسنجی های مختلف رسانه های اجتماعی با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید. این به شما کمک می کند تا با مشتریان وفاداری به برند ایجاد کنید.

معایب برندسازی احساسی

در کنار در نظر گرفتن مزایای اتخاذ بازاریابی احساسی برند، درک معایب آن بسیار مهم است زیرا موانع اساسی در مسیر موفقیت شما ایجاد می کنند. به عنوان مثال، یک کمپین بازاریابی احساسی که به درستی انجام نشده است، ممکن است منجر به ارتباط اشتباه با گروه‌های هدف شود و باعث سوء تفاهم و ناامیدی شود. این ممکن است همه تلاش‌ها را باطل کند و مشتریان ناراضی ایجاد کند که نظرات منفی را از خود به جای بگذارند و شهرتی را که به سختی به دست آورده‌ایم از بین ببرند.

اگرچه تأثیرگذار است، اما ممکن است با مأموریت، ارزش‌ها و چشم‌انداز یک برند تضاد داشته باشد و به کمپین‌های سازگار و تجارب مشتری نیاز داشته باشد. این استراتژی می‌تواند مستلزم افزایش تلاش‌های بازاریابی، از جمله رسانه‌های اجتماعی و کمپین‌های ایمیلی باشد و چالش‌های احساسی به موقع ایجاد کند.

ممکن است به منابع و آموزش اضافی برای تیم های پشتیبانی نیاز داشته باشد و در برابر اختلالات خارجی آسیب پذیر باشد. تغییر نام تجاری قابل توجه می تواند خطر بیگانه کردن مشتریان، ایجاد اختلاف نظر با سرمایه گذاران، و ممکن است هزینه های قابل توجهی را به همراه داشته باشد.

برندسازی احساسی و هنر متقاعد کردن

برندسازی احساسی زمانی بهترین کار را انجام می دهد که بر سه رکن بلاغت ارسطو فیلسوف یونانی برای متقاعدسازی متمرکز شود: Ethos، Pathos و Logos.

اتوس

اتوس یا ایتوس واژه‌ای یونانی به معنای شخصیت و منش است .در برندسازی احساسی،اتوس نشان دهنده اشتراک اعتبار و شخصیت اخلاقی است. برندهای مشتری، پایگاه هدف را متقاعد می کنند که نه تنها محصولات با کیفیت خوبی دارند، بلکه دارای ارزش های اخلاقی نیز هستند. اتوس یک برند را می توان با مشارکت سیاسی، سیاست شفاف شرکت، قابلیت اطمینان، شرایط کاری منصفانه، رضایت مشتری و پایداری محیطی تقویت کرد و سپس با بازخورد در قالب بررسی و اثبات اجتماعی بیشتر قابل مشاهده شد.

پاتوس

پاتوس بر احساسات مخاطبان تأکید دارد. امروزه از این اصل هم برای تحریک احساسات مثبت و هم احساسات منفی استفاده می‌شود. پاتوس توجه مشتری را از طریق برانگیختن احساسات و نیازهای هدفمند جلب می کند. این شامل احساس فوریت هنگام خرید – ترس از دست دادن (FOMO) – و همچنین احساس تعلق و امنیت است. یک برند می تواند از یک رپرتوار بصری و موسیقی برای بیدار کردن احساساتی مانند شگفتی، کنجکاوی، عشق، ترس، امید یا امنیت از همان اولین برداشت استفاده کند و در نتیجه یک رابطه مستقیم ایجاد کند. احساسات در پشت 95 درصد تصمیمات خرید قرار دارند و باعث می شود که پاتوس به یکی از مهمترین نکات در برندسازی احساسی تبدیل شود.

لوگوس

این اصل، وابسته به استدلال منطقی است. لوگوس در واقع بر وضوح، صحت و ثبات یک بحث تأکید دارد. لوگوس جنبه منطقی و آماری بازاریابی را پوشش می‌دهد و باید پیوند احساسی مشتری را در استدلال‌های متقاعدکننده و منطقی بپیچد. هنگامی که احساسات پذیرا و علاقه را تقویت کردند، یک محصول همچنان باید مردم را با استفاده از کیفیت و عملکرد جلب کند.

نکات طلایی برندسازی احساسی

بدانید چه چیزی مخاطب شما را از نظر احساسی تحریک می کند

اکثر کسب و کارها محصولات و خدمات را به مخاطبان هدف گسترده ای می فروشند. اما، ایجاد ارتباط با مخاطبان متنوع دشوار است. بنابراین، روی آنچه که مشتریان و مشتریان بالقوه شما را هیجان زده و برانگیخته می کند تمرکز کنید و آن را در استراتژی بازاریابی و برندسازی خود بگنجانید.

اگر در حال راه‌اندازی یک کسب‌وکار هستید و هنوز نمی‌دانید چه چیزی باعث تحریک مخاطبان شما می‌شود، رقبای خود را در رسانه‌های اجتماعی مطالعه کنید و تحقیقات بازار انجام دهید. راه‌های زیادی برای دریافت بازخورد عملی از مخاطبان وجود دارد، و باید یاد بگیرید که چه پیام‌هایی در بین مشتریان و مشتریان بالقوه شما طنین‌انداز می‌شوند.

شما همچنین باید خود را به جای مشتری بگذارید و این سوالات را بپرسید:

چه چیزی می خواهم از این تجارت به دست بیاورم؟

هنگام خرید محصولات و خدمات آنها به چه هدفی می توانم دست پیدا کنم؟

چگونه کسب و کار می تواند به ارزش افزودن به زندگی من کمک کند؟

آیا این کسب و کار از هر هدف اجتماعی که من حمایت می کنم پشتیبانی می کند؟

چگونه این تجارت می تواند نگرانی های من را بهتر برطرف کند؟

فکر کردن مانند مشتریان به شما کمک می کند چیزهایی را ببینید که یک صاحب کسب و کار معمولی متوجه آن نمی شود. پر کردن شکاف ها با دانستن آنچه که مخاطب شما را از نظر احساسی تحریک می کند، ضروری است.

هنگام توسعه استراتژی های بازاریابی خلاقانه و ایجاد استراتژی برند خود، از بینش هایی که از مشتریان و مشتریان بالقوه جمع آوری می کنید استفاده کنید.

داستان های واقعی را به اشتراک بگذارید

مردم عاشق داستان های الهام بخش و مرتبط هستند. و چه راهی بهتر از صحبت کردن در مورد تجربیات مشترک برای ارتباط؟

داستان ها به افراد کمک می کنند تا از نظر احساسی پیوند برقرار کنند. اما، به اشتراک گذاشتن هر داستان احساسی کافی نیست. هنگام انتخاب داستان برای گفتن باید به دنبال سه نکته اساسی باشید:

آسیب پذیری مردم داستان های واقعی می خواهند. داستان های واقعی ناقص هستند. شروع فروتنانه نام تجاری خود یا مبارزات خود را به عنوان یک صاحب کسب و کار به اشتراک بگذارید. از کارمندان خود بخواهید تا مبارزات خود را به اشتراک بگذارند. مردم می توانند با چالش های زندگی ارتباط برقرار کنند.

ارتباط پذیری. شما می توانید داستان های غم انگیز را به اشتراک بگذارید، اما آیا اینطور است؟ اگر داستان ها با کسب و کار شما مرتبط باشد، داستان های غمگین می توانند به خوبی کار کنند. بنابراین، مطمئن شوید که داستان های شما با برند شما همخوانی دارد.

مشروع. مردم داستان‌های ساختگی را دوست ندارند، عمدتاً به این دلیل که چنین داستان‌هایی کسب‌وکار را غیر معتبر می‌سازند. بنابراین، داستان های واقعی افرادی که از محصولات یا خدمات شما استفاده می کنند را به اشتراک بگذارید.

اما به یاد داشته باشید که داستان هایی که به اشتراک می گذارید باید با کسب و کار شما مرتبط باشد.

بر تجربه شخصی مشتری تمرکز کنید

مردم از پیام‌های عمومی متنفرند. اگر می خواهید توجه کسی را به خود جلب کنید، روی یک تجربه مشتری شخصی سرمایه گذاری کنید تا ارتباطات قوی تری با مخاطبان هدف خود برقرار کنید.

با جمع آوری داده ها در مورد مشتریان فعلی و بالقوه خود شروع کنید: محصولات مورد علاقه آنها، خریدهای گذشته، و سایر اطلاعات جمعیت شناختی مانند جنسیت، سن و غیره. از این اطلاعات برای سفارشی کردن نحوه ارتباط با آنها استفاده کنید.

مردم دوست دارند چیزهایی را که شخصی سازی کرده اند داشته باشند. در صورت لزوم، به افراد اجازه دهید محصولات و خدمات شما را شخصی سازی کنند. این به تمایز از رقبا با افزودن حس شخصی به خرید آنها کمک می کند. به عنوان مثال، هنگامی که اکثر محصولات اپل را خریداری می کنید، اپل به شما اجازه می دهد نام یا عبارت مورد علاقه خود را روی محصول درج کنید.

هدف شما این است که نشان دهید چقدر از مشتریان خود قدردانی می کنید. مشتریان دوست دارند احساس کنند که به طور شخصی به آنها توجه می شود. بنابراین، به دنبال راه هایی برای ارائه تجربه بهتر مشتری در تمام نقاط تماس بین مشتریان و شرکت خود باشید.

برای مثال، Tinyprints توسط Shutterfly به افراد اجازه می‌دهد عکس‌ها را روی بوم‌ها، تقویم‌ها، کتاب‌های عکس و حتی وسایل شخصی لمینت کنند. Bitmoji اسنپ چت به افراد اجازه می دهد تا شخصیت های متحرک سفارشی را در برنامه ایجاد کنند تا پیام رسانی سرگرم کننده تر و شخصی تر شود.

شخصیت برند خود را ایجاد کنید

شخصیت همه چیز در تجارت است. این یک راه عالی برای برجسته شدن و ایجاد ارتباط با مردم است.با شناسایی شخصیت برندتان شروع کنید: هیجان‌انگیز، شایسته، پیچیده، خشن، و غیره. شناخت شخصیت برندتان به شما کمک می‌کند تا استراتژی بازاریابی کنید و برند خود را به مخاطبان خود منتقل کنید.

بعد، شما باید این شخصیت را پرورش دهید. اطمینان حاصل کنید که همه چیز با شخصیت برند شما هماهنگ است: لحن صدا در ارتباطات، بازاریابی، و جلوه های بصری مانند طراحی گرافیکی، لوگوی شرکت، فونت ها و رنگ ها.

هدف این است که برند خود را انسانی با شخصیت جلوه دهید. ثابت باشید و با استفاده از صدای دیگری هنگام برقراری ارتباط یا تغییر ناگهانی شخصیت های برند در هنگام اجرای کمپین، افراد را گیج نکنید.

به عنوان مثال، اتومبیل های جیپ برای سفرهای جاده ای و پیاده روی ساخته می شوند. بنابراین، برند بر شخصیت نام تجاری خشن و خشن خود تمرکز می کند. شما می توانید این را در وب سایت، طرح های محصولات و حتی رنگ های برند آنها مشاهده کنید.

هرگز خدمات پس از فروش مشتریان را فراموش نکنید

معاملات تجاری فقط پس از فروش به پایان نمی رسد. هرگز خدمات مشتری پس از فروش را فراموش نکنید. توجه پس از فروش نشان می دهد که شما به مشتریان خود پس از خرید محصولات یا خدمات شما اهمیت می دهید.

پس از انجام فروش به ارتباط با مشتریان خود ادامه دهید. به آنها بگویید که پشتیبانی مشتری همیشه آماده کمک یا رفع نگرانی است.خدمات پس از فروش به مشتریان باعث ایجاد پیوند و اعتماد با مشتریان می شود. این می تواند در بلندمدت به تقویت وفاداری مشتری کمک کند.

اما به یاد داشته باشید که مراقبت از مشتریان تنها به پاسخ دادن به سوالات محدود نمی شود. شما می توانید کارهای بیشتری برای نشان دادن اهمیت خود و افزایش آگاهی از برند انجام دهید.

برای مثال، پشتیبانی مشتریان Rackspace هنگامی که در طول یک تماس تلفنی عیب‌یابی با مشتری در طول یک ماراتن، پیتزا فرستادند، بسیاری را شگفت‌زده کرد. این برند توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کرد و اعتبار و آگاهی برند را افزایش داد.

در پاسخ به مسائل بحرانی سریع باشید

در کسب و کار، زمان بندی همه چیز است – از سوالات مشتری گرفته تا صحبت در مورد دلایل مهم و حتی خاموش کردن سریع آتش.طبیعی است که اشتباه کنید، مخصوصاً به عنوان یک تجارت جدید. اما این مسئولیت شما به عنوان یک برند است که مخاطبان خود را اولویت بندی کنید و نسبت به نگرانی های آنها حساس باشید.

به عنوان مثال، هنگام راه اندازی یک کمپین بازاریابی، مراقب پیام رسانی برند باشید. و اگر مردم بازخورد منفی ارائه می دهند، همیشه گوش دهید و اقدامات فوری برای اصلاح هر گونه اشتباه انجام دهید. پاسخگو بودن نشان می دهد که نگرانی های مشتریان خود را شنیده اید و تلاش کرده اید تا به عنوان یک برند بهتر عمل کنید.

برای مثال، کمپین تبلیغاتی نادرست پپسی در سال 2017 با بازی یک زن مشهور مشهور اینترنت را متحد کرد. مردم ناامیدی و احساسات خود را در مورد آگهی پخش کردند. پپسی فریاد مردم را شنید و تبلیغ و کمپین را کشید.

برندسازی احساسی می تواند مشتریانی وفادار و مادام العمر ایجاد کند که مشتاقانه از برند شما حمایت می کنند.

نمونه های برندسازی احساسی

بسیاری از شرکت‌های موفق می‌دانند که با سرمایه‌گذاری سال‌ها بر روی این مفهوم. اجازه دهید چندین مثال اصلی را در نظر بگیریم.

کوکاکولا – معتبر باشید

مردم همیشه جذب اصالت، ثبات و پایداری در لحن و صدای برند بوده‌اند، زیرا می‌توانند با چنین شرکت‌هایی ارتباط برقرار کنند و در مواقع سخت به آنها تکیه کنند. و کوکاکولا کاملاً از آن آگاه است.

این شرکت هویت عمیق خود را که 100 سال است در اطراف ما وجود داشته است، ترویج می کند و به طور همزمان به کلی ترین میل انسان – شاد بودن – در تمام مدت متوسل می شود.

مضمون اشاعه شادی به جهان در همه جا دیده می شود. در کمپین های بازاریابی، تبلیغات، طراحی، تعاملات، پشتیبانی مشتری و تجربه کاربر در حوزه های دیجیتالی مرکزی است. این ایدئولوژی ساده است، اما کار می کند، با مردم در نسل های مختلف طنین انداز می شود و به طور قابل توجهی جبران می کند.

نتفلیکس – “ببینید چه خواهد شد”

گاهی اوقات، برندسازی احساسی یک نیروی پنهان و هدایت‌شده است که تعامل با محصولات را تقویت می‌کند و طیفی از احساسات را برمی‌انگیزد که مزایای قابل‌توجهی مانند ایجاد اعتماد یا گسترش سهم بازار را برای شرکت به ارمغان می‌آورد. نتفلیکس نمونه‌ای است.

بزرگترین پلتفرم استریم فاقد داستان سرایی یا کمپینی برای حمایت از یک هدف اصیل است. با این وجود، مردم از نظر احساسی به آن وابسته هستند. چرا؟ ساده. نتفلیکس محیطی راحت را برای کاربران ایجاد می کند که توجه خود را به نیازها، خواسته ها و ترجیحات آنها نشان می دهد.

این پلتفرم تجربه ای بیش از حد شخصی را برای مصرف کنندگان خود در تمام سطوح فراهم می کند. آنها از ابزارهای مختلفی برای تجزیه و تحلیل تعاملات و رفتار کاربران استفاده می کنند، مانند تاریخچه جستجو، رتبه بندی، تاریخ و داده های دستگاه. در نتیجه، هر شخصی با یک صفحه اصلی منحصر به فرد پر از توصیه هایی روبرو می شود که مطابق ترجیحات و علایق فعلی او است. چه کسی آن را دوست ندارد؟

نایک« فقط انجامش بده»

نایک با ورزشکاران نخبه و داستان‌های احساسی از نحوه فداکاری ورزشکاران برای رسیدن به اوج، به خاطر بازاریابی احساسی‌اش مشهور است. در میان طیف گسترده کمپین‌های آن، «فقط انجامش بده» از میان جمعیت متمایز است.

این شرکت که در سال 1988 راه اندازی شد، تجارت داخلی کفش ورزشی آمریکای شمالی را به معتبرترین برند ورزشی جهان تبدیل کرد. راز چیست؟ این در برانگیختن طیف مناسبی از احساسات و برآورده کردن رایج‌ترین میل در بین انسان‌ها – برای سالم ماندن است.

این کمپین مصرف کنندگان را تشویق می کند تا زندگی خود را از طریق ورزش های ساخته شده به سبک بهبود بخشند. این الهام بخش احساسات مثبت است و تأثیری طولانی مدت بر جای می گذارد و روابط قوی با محصول و شرکت ایجاد می کند.

اپل – متفاوت فکر کنید

سال 1996 سال سختی برای اپل بود، اما استیو جابز آماده تسلیم شدن نبود. او می‌خواست به دنیا یادآوری کند که چرا اپل تا این حد عالی است و مردم را تشویق کند که به این برند بمانند، بنابراین کمپین تبلیغاتی «متفاوت فکر کن» را ارائه کرد. او دقیقاً همین کار را انجام داد – چشم انداز و منحصر به فرد اپل را جشن گرفت و الهام بخش مشتریان در سراسر جهان برای وفاداری به این شرکت بود. این شعار ثابت کرد که یک دارایی قدرتمند برای اپل است و یکی از معروف ترین کمپین های تبلیغاتی تمام دوران است.

این کمپین شامل بازاریابی چاپی و ویدئویی بود که فوق العاده جذاب و منحصر به فرد بود.استیو جابز به دلیل توجهش به جزئیات در بازاریابی اپل مشهور بود. او شخصاً هر آگهی جدید را تأیید می کرد و درک می کرد که در حالی که محصولات عالی کلیدی هستند، بازاریابی فوق العاده بر چرخش آنها تأثیر می گذارد. کمپین «متفاوت فکر کن» تنها عامل بازگرداندن موفقیت اپل نبود. با این حال، مطمئناً نقش بسیار مهمی در جمع آوری مشتریان، کارمندان و سهامداران در یک زمان دشوار ایفا کرد. این کمپین بدون شک برند و اهداف آن را تایید کرد و به همه نشان داد که با بازگشت جابز در صدر، اپل تمرکز و جاه طلبی خود را دوباره به دست آورده است – و در نهایت این حقیقت به پایان رسید.

خروج از نسخه موبایل