دنیای بازاریابی و تبلیغات مملو از اصطلاحات تخصصی است که اغلب منجر به سردرگمی افراد عادی می شود. یکی از این سردرگمی ها بین واژه های “مشتری” و “مصرف کننده” به وجود می آید.اگرچه ممکن است مترادف به نظر برسند، اما از دیدگاه بازاریابی، معانی متمایزی دارند.
مصرف کننده کسی است که کالا را مصرف می کند، یعنی مصرف کننده کالا. این اصطلاح معمولا با واژه مشتری اشتباه گرفته می شود که به شخصی اشاره دارد که کالا یا کالایی را می خرد و قیمت آن را می پردازد.
مصرف کننده کیست؟
مصرف کننده کسی است که محصول را برای نیاز خود خریداری و مصرف می کند.یک مصرف کننده نمی تواند کالا یا خدمتی را دوباره بفروشد بلکه می تواند آن را برای امرار معاش و خوداشتغالی خود مصرف کند.
هر شخصی، به غیر از خریدار که محصول یا خدمات را خریداری می کند، با گرفتن اجازه او، محصول را مصرف می کند و به عنوان مصرف کننده طبقه بندی می شود. به زبان ساده، کاربر نهایی کالا یا خدمات، مصرف کننده نامیده می شود.
تمام افرادی که خود را درگیر اقتصاد می کنند، مصرف کننده محصول هستند.به عنوان مثال زمانی که فردی برای خانواده خود از یک فروشگاه مواد غذایی کالا خریداری می کند، شما مشتری می شوید، چرا که شما فقط کالا را خریداری می کنید.
انواع مصرف کننده
مصرف کنندگان برون گرا
مشتریان برون گرا به طور عمومی به شرکت ها یا محصولات مورد علاقه خود وفادار هستند. مصرف کنندگان برون گرا که به عنوان طرفداران نیز شناخته می شوند، تمایل زیادی به استفاده از یک محصول خاص دارند؛ زیرا برند را با هویت خود مرتبط می دانند.
برندهای فن آوری مانند اپل یا برندهای طراح لباس های خیابانی مانند هایپر، پایگاه های مصرف کننده برونگرا دارند که اغلب تصاویر را با آن محصولات پست می کنند یا از آن ها استفاده می کنند.
مصرف کنندگان ناراضی
مصرف کنندگان ناراضی ترجیح می دهند خریده ای خود را خصوصی نگه دارند و به جای وفاداری به برند، براساس نیازهای شخصی خرید کنند.آن ها معمولا در مورد گزینه های خود به طور گسترده تحقیق می کنند و محصولی را انتخاب می کنند که با معیارهای تعیین شده همخوانی داشته باشد، حتی اگر قیمت آن از سایر انتخاب ها بیشتر باشد.کسی که یک دستگاه تصفیه هوای رده بالا برای خانه خود خریداری می کند، پس از تعیین بهترین سیستم تصفیه، یک مصرف کننده مجزا خواهد بود.
مصرف کنندگان کالاهای ضروری
مانند مشتریان نیازمند، مصرف کنندگان کالاهای ضروری نیز معمولا تنها چیزهایی را که نیاز دارند، خریداری می کنند.این گروه مصرف کننده عموما منتظر تخفیف و کاهش قیمت برای خرید یک کالا هستند.آن ها معمولا پول زیادی را صرف محصولات لوکس نمی کنند و در مورد کالاهای غیرضروری به قیمت گذاری حساس هستند.
مصرف کنندگان تجاری
این گروه مصرف کننده همه چیز را به صورت عمده می خرند.آن ها می خواهند با خرید هم زمان بسیاری از اقلام از کسب و کارهایی مانند کاستکو که کالاها را به مقدار زیاد با تخفیف نسبی به فروش می رساند، در هزینه های خود صرفه جویی کنند.این افراد شبیه به مشتریان تجاری هستند اما همیشه محصولی را نمی خرند تا آن را با قیمت بالاتری بفروشند – برای مثال صاحب کسب وکار قهوه، چای و سایر امکانات را به صورت عمده برای کارمندان خود می خرد.
چرا مصرف کنندگان مهم هستند؟
در اینجا چند دلیل وجود دارد که چرا مصرف کنندگان در بخش های مختلف حیاتی هستند:
تحریک تقاضا- مصرف کنندگان محرک اصلی تقاضای هر محصول هستند. تولیدکنندگان کالا و خدمات را بر اساس تقاضای بازار تولید می کنند.
ایجاد تقاضا برای محصولات مختلف – مصرف کنندگان مختلف خواسته های مختلفی دارند یا یک مصرف کننده ممکن است کالاهای متنوعی را تقاضا کند. این امر باعث می شود تا تولیدکنندگان طیف وسیعی از محصولات را در بازار عرضه کنند.
افزایش تقاضا برای کالاهای مصرفی- مصرف کنندگان تقاضا برای انواع مختلفی از کالاهای مصرفی مانند کالاهای بادوام، نیمه بادوام و فاسد شدنی ایجاد می کنند.
افزایش تنوع خدمات – مصرف کنندگان نه تنها از محصولات متنوعی استفاده می کنند، بلکه از خدمات متنوع نیز برای حفظ استاندارد زندگی خود بهره می برند.این خدمات شامل خدمات آموزشی و بهداشتی، خدمات حمل و نقل و ارتباطات و خدمات بانکی و بیمه و غیره است.این امر باعث رشد و بهبود بخش خدمات در اقتصاد می شود.
اطلاعات فوق درک جامعی از “تفاوت بین مشتری و مصرف کننده” ارائه می دهد. برای اطلاعات بیشتر از این دست، با ما همراه باشید.
مشتری کیست؟
مشتری شخصی است که کالا و خدمات را به طور مرتب از فروشنده می خرد و برای رفع نیازهای خود هزینه آن را پرداخت می کند.بسیاری اوقات مشتری که یک محصول را خریداری می کند، مصرف کننده نیز هست، اما گاهی اوقات اینطور نیست. به عنوان مثال وقتی والدین محصولی را برای فرزندان خود خریداری می کنند، پدر و مادر مشتری هستند و فرزندان مصرف کننده.
انواع مشتریان
مشتریان تکراری
مشتریان تکراری، که گاهی اوقات به عنوان مشتریان وفادار شناخته می شوند، خریداران منظم یک محصول، خدمات یا طیف خاصی از اقلام هستند.خرید در یک مکان، تکرار خرید یک سان از یک کالا یا وفادار ماندن به یک برند خاص در میان تکرارهای مختلف محصول، همگی شاخص های یک مشتری تکراری هستند.
این نوع مشتری یکی از ارزشمندترین مشتریان است، چرا که نشان دهنده جریان طولانی مدت تولید درآمد و حمایت از برند برای یک کسب وکار یا یک محصول خاص است.شرکت ها اغلب سعی می کنند با استفاده از تخفیف ها، مشوق ها و دیگر روش های بازاریابی، مشتریان یک بارمصرف یا نهایی را به مشتریان تکراری تبدیل کنند.
مشتریان نهایی
مشتریان نهایی یکی از بزرگ ترین گروه های مشتریان هستند و نماینده افرادی هستند که یک محصول را خریداری می کنند تا از آن استفاده کنند.مشتریان نهایی به ندرت آیتم ها را دوباره می فروشند یا برمی گردانند و به جای آن ها از آن ها استفاده می کنند. در حالی که مشتری نهایی نشان دهنده یک فروش و یک نکته مثبت برای کسب وکار است، همیشه تضمینی برای تکرار عادت و وفاداری به برند وجود ندارد. کسب وکارها اغلب تلاش های بازاریابی خود را در این بخش هدف قرار می دهند تا بتوانند آن ها را به خرید محصولات و خدمات بیشتر تشویق کنند.
مشتریان دنبال کننده تخفیف
مشتری دنبال کننده تخفیف فردی است که به دنبال شرکت هایی می گردد که کم ترین قیمت را در محصولات یا خدمات ارائه می دهند.این نوع مشتری یک نوع موقتی از مشتری است که تنها زمانی می تواند از محصولات و خدمات یک کسب وکار استفاده کند که دارای تخفیف باشد.
معمولا تبدیل مشتریان تخفیف خورده به مشتریان تکراری چالش برانگیز است؛ هرچند مشوق های منظم به آن ها کمک می کند. مشتریان تخفیف دهنده تمایل به انجام تحقیقات برای یافتن بهترین معامله دارند، که ممکن است به یک کسب وکار برای ایجاد بازاریابی تخفیفی موثرتر نیاز داشته باشد.
مشتریان تجاری
یک مشتری تجاری، مشتری است که یک کالا را به امید افزایش ارزش آن و فروش مجدد آن خریداری می کند.یک کسب وکار ممکن است در این دسته قرار بگیرد، به ویژه در بخش تولید.
دلیل این امر این است که یک شرکت تولیدی ممکن است قطعات لازم برای ساخت یک قطعه بزرگ تر و خاص را خریداری کند و سپس به دیگران بفروشد.شرکت هایی که قطعات یا محصولات کوچک تر را به صورت عمده می فروشند، اغلب به مشتریان تجاری متکی هستند تا به آن ها در ایجاد درآمد منظم کمک کنند.
مشتری مبتنی بر نیاز
مشتریان باید محصولات را براساس آنچه نیاز دارند بخرند، نه براساس آنچه می خواهند. این نوع مشتری کالاها را بسته به نیازهای خاص و اغلب حیاتی خریداری می کند.این مشتریان معمولا غذا، لوازم بهداشتی و لباس می خرند. اغلب، آن ها از هزینه های اضافی خارج از این موارد ضروری در طول معاملات اجتناب می کنند.
چرا مشتریان مهم هستند؟
اهمیت آن در زیر بیان شده است.
تولید درآمد: مشتریان منبع اصلی درآمد کسب و کارها هستند.خرید کالاها و خدمات آنها به طور مستقیم به رفاه مالی و سودآوری شرکت کمک می کند.جریان های درآمد پایدار برای عملیات جاری، توسعه و نوآوری ضروری است.
بازخورد بازار: مشتریان بازخورد ارزشمندی در مورد محصولات، خدمات و تجربیات کلی ارائه می دهند.این بازخورد برای کسبوکارها برای درک ترجیحات بازار، شناسایی زمینههای بهبود و نوآوری برای برآوردن نیازها و انتظارات مشتری در حال تغییر ضروری است.
وفاداری به برند: ایجاد و حفظ روابط قوی با مشتریان وفاداری به برند را تقویت می کند. مشتریان وفادار، حتی زمانی که با گزینه های جایگزین مواجه می شوند، تمایل بیشتری به انتخاب یک برند خاص به جای رقبا دارند.این وفاداری به حفظ طولانی مدت مشتری کمک می کند.
مزیت رقابتی: کسب و کارهایی که رضایت مشتری را در اولویت قرار می دهند و تجارب استثنایی مشتری را ارائه می دهند، مزیت رقابتی در بازار کسب می کنند.تعاملات مثبت با مشتریان، برند را از رقبای خود متمایز می کند و به ایجاد شهرت مطلوب کمک می کند.
حفظ مشتری: دستیابی به مشتریان جدید می تواند پرهزینه تر از حفظ مشتریان فعلی باشد.تمرکز بر رضایت و وفاداری مشتری به کسبوکارها کمک میکند تا پایگاه مشتری خود را حفظ کنند، ریزش مشتری را کاهش داده و ارزش طول عمر هر مشتری را افزایش میدهد.
سازگاری با روندهای بازار: ترجیحات مشتری و روندهای بازار پویا هستند. کسبوکارها با حفظ ارتباط نزدیک با مشتریان خود، میتوانند به سرعت خود را با تغییرات در بازار وفق دهند و اطمینان حاصل کنند که محصولات و خدمات مرتبط و جذاب باقی میمانند.
تکرار تجارت: کسب و کار تکراری از مشتریان راضی منبع درآمد قابل اعتمادی است. کسبوکارهایی که به طور مداوم انتظارات مشتری را برآورده میکنند، محیطی را ایجاد میکنند که در آن مشتریان برای خرید و خدمات اضافی باز میگردند و به موفقیت مداوم کمک میکنند.
فرهنگ مشتری مداری: فرهنگ مشتری محور محیط کاری مثبت را ترویج می کند.کارکنان اهمیت رضایت مشتری را درک می کنند که منجر به افزایش کار تیمی، روحیه کارکنان و تعهد مشترک برای برآوردن نیازهای مشتری می شود.
نفوذ اجتماعی: در عصر رسانه های اجتماعی و بررسی های آنلاین، مشتریان این قدرت را دارند که بر درک یک برند تأثیر بگذارند. بررسیها و توصیههای مثبت میتواند شهرت یک شرکت را افزایش دهد، در حالی که بازخورد منفی میتواند بر تصویر آن تأثیر منفی بگذارد. مدیریت روابط با مشتری در شکل دادن به یک ادراک مثبت عمومی بسیار مهم است.
تفاوت بین مشتری و مصرف کننده چیست؟
مشتری همیشه یک محصول یا سرویس را خریداری می کند، اما ممکن است کاربر نهایی نباشد.یک مصرف کننده همیشه کاربر نهایی یک محصول یا سرویس است، اما ممکن است آن را خریداری نکرده باشد.
اگر مشتری خریدی انجام دهد و خودش از محصول یا خدمات استفاده کند، به مصرف کننده تبدیل می شود.مشتری همیشه یک محصول یا سرویس را خریداری می کند، اما ممکن است کاربر نهایی نباشد.
یک مصرف کننده همیشه کاربر نهایی یک محصول یا سرویس است، اما ممکن است آن را خریداری نکرده باشد.اگر مشتری خریدی انجام دهد و خودش از محصول یا خدمات استفاده کند، به مصرف کننده تبدیل می شود.
مشتریان می توانند یک محصول را به عنوان هدیه به مصرف کنندگان بدهند، آن را به شکل اصلی یا چیز جدید بفروشند، یا یک محصول یا سرویس را برای استفاده توسط گروه خاصی از مصرف کنندگان تعیین کنند.
نکته ای که در آن یک مشتری می تواند به یک مصرف کننده تبدیل شود، دنبال کردن آن می تواند چالش برانگیز باشد، پس بیایید یک مثال را مرور کنیم.فرض کنید یک کافی شاپ دانه های قهوه را خریداری می کند که بعدا به افرادی که وارد فروشگاه می شوند، فروخته خواهد شد. کافی شاپ مشتری است.
کسی که برای خرید قهوه به فروشگاه می آید، در لحظه خرید مشتری است، اما اگر خودش قهوه را بنوشد، مصرف کننده می شود.اگر شخصی که قهوه را خریداری کرده، آن را برای شخص دیگری خریداری کند، مشتری باقی می ماند و مصرف کننده هر کسی است که آن را می نوشد.
نتیجه گیری
بنابراین از بحث بالا مشخص است که فردی که مشتری است لزوما مصرف کننده نیست و برعکس. حال این سوال بزرگی برای بسیاری از مدیران بازاریابی است که روی مشتری یا مصرف کننده تمرکز می کنند؟
شرکت ها باید بر روی این دو تمرکز کنند زیرا باید به آنچه که از محصول توسط مصرف کننده درخواست می شود توجه کنند و همچنین باید محصول را به خوبی تبلیغ کنند تا توجه میلیون ها مشتری را فورا به خود جلب کند زیرا تصمیم خرید توسط این دو با هم یا با نگاه داشتن به دیگری گرفته می شود. بنابراین، شرکت ها باید به هر دو اهمیت یکسانی بدهند.