جستجوگر دانش
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors

بازاریابی چریکی یا پارتیزانی چیست؟ تعریف، مثال ها و تاریخچه

تبلیغات طبقه تعاملی Frontline

فهرست مطالب

بازاریابی چریکی یک استراتژی تبلیغاتی است که از تاکتیک های غیر متعارف برای جلب رضایت و جذب مشتریان استفاده می کند.  نوعی تبلیغات است.بازاریابی چریکی یک استراتژی غیر سنتی است که معمولاً شامل هزینه های کم و تاکتیک های غیرمعمول برای دستیابی به مخاطب مورد نظر است.

وقتی اصطلاح “بازاریابی چریکی” را می شنویم، سخت است که به جنگ چریکی فکر نکنیم – که منطقی است، زیرا نام این سبک بازاریابی از آنجاست. در زمینه جنگ، تاکتیک های چریکی تا حد زیادی به عنصر غافلگیری بستگی دارد. فکر کنید: «بر اساس بازاریابی چریکی خلاق، کمین، خرابکاری، یورش».

اما چگونه این به کاری که ما هر روز انجام می دهیم تبدیل می شود؟ در بازاریابی، تکنیک های چریکی بیشتر بر روی عنصر غافلگیری بازی می کنند. هدف آن ایجاد کمپین های بسیار غیر متعارف است که افراد را به طور غیرمنتظره در جریان کارهای روزمره خود به دام می اندازد.

کلمه “چریک” در شکل نوشتاری آن بسیار تهاجمی به نظر می رسد. تصاویری از شورش و درگیری را تداعی می کند. آن را در کنار کلمه “بازاریابی” قرار دهید، و این باعث می شود بسیاری از مردم بپرسند: “ها؟”اما بازاریابی چریکی نوعی ارتباط جنگی نیست. در واقع یک شکل بسیار غیر متعارف از بازاریابی است که باعث افزایش آگاهی از برند در بین مخاطبان بزرگ می شود.

تعریف بازاریابی چریکی

بازاریابی چریکی یک تاکتیک بازاریابی است که در آن یک شرکت از تعاملات غافلگیرکننده ویا غیر متعارف برای تبلیغ محصول یا خدمات استفاده می کند.بازاریابی پارتیزانی راهی برای ایجاد تبلیغات و در نتیجه آگاهی از برند با استفاده از روش های غیر متعارف طراحی شده برای برانگیختن، شگفتی یا شوک است.

بازاریابی چریکی یک رویکرد تبلیغاتی است که مفهوم جنگ چریکی یا عنصر غافلگیری را برای برقراری ارتباط با مخاطبان هدف به عاریت می گیرد. این شکل از بازاریابی بر نمایش‌های غیرمتعارف و مبتکرانه برای برانگیختن شگفتی یا شوک متکی است و می‌تواند به‌ویژه برای تبلیغات مؤثر باشد.بازاریابی چریکی یک استراتژی تبلیغاتی است که بر تاکتیک های بازاریابی غیر متعارف کم هزینه تمرکز دارد که حداکثر نتایج را به همراه دارد.

تاریخچه بازاریابی چریکی

تاریخ تبلیغات را می توان به 4000 سال قبل از میلاد برمی گرداند، جایی که مصریان اولیه از پاپیروس برای ساخت پیام های فروش و پوسترهای دیواری استفاده می کردند. آنچه ما تبلیغات و بازاریابی سنتی در نظر می گیریم به آرامی در طول قرن ها توسعه یافت اما تا اوایل دهه 1900 هرگز واقعاً رونق نداشت.

در این زمان بود که هدف اصلی تبلیغات، آموزش مصرف کننده در مورد محصول یا خدمات بود تا سرگرم کردن و درگیر کردن آنها.در سال 1960، کمپین ها بر هزینه های تبلیغاتی سنگین در کانال های رسانه های جمعی مختلف مانند رادیو و چاپ متمرکز شدند.

تا اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 بود که تلویزیون کابلی شروع به دیدن پیام های تبلیغاتی کرد. به یاد ماندنی ترین پیشگام در این زمان MTV بود که در آن آنها به جای اینکه محصول جانبی یک نمایش برجسته باشد، بر روی جذب مشتری برای پیام تبلیغاتی متمرکز شدند.

آژانس‌ها تلاش می‌کردند تا تأثیری بر مصرف‌کنندگان بگذارند و مصرف‌کنندگان از بازاریابی برای آنها خسته شده بودند. زمان یک تغییر بود.در سال 1984، جی کنراد لوینسون، بازاریاب، اصطلاح رسمی را در کتاب خود به نام “بازاریابی چریکی” معرفی کرد.

لوینسون از پیشینه ای به عنوان معاون ارشد در J. Walter Thompson و مدیر خلاق و عضو هیئت مدیره در Leo Burnett Advertising می آید. در کتاب لوینسون، او راه‌های منحصربه‌فردی را برای رویکرد و مبارزه با اشکال سنتی تبلیغات پیشنهاد می‌کند. هدف بازاریابی چریکی استفاده از تاکتیک های غیر متعارف برای تبلیغات با بودجه اندک بود. در این مدت، رادیو، تلویزیون و چاپ رو به افزایش بودند، اما مصرف کنندگان خسته شده بودند. لوینسون پیشنهاد می کند که کمپین ها باید تکان دهنده، منحصر به فرد، ظالمانه و هوشمندانه باشند. نیاز به ایجاد سر صدا دارد.

انواع بازاریابی چریکی

بازاریابی محیطی

بازاریابی محیطی، تبلیغات شگفت‌انگیز محصولی را توصیف می‌کند که در محیط عادی و روزمره به دست مصرف‌کنندگان می‌رسد. این روش همه چیز در مورد استقرار غیر معمول تبلیغات در فضای باز در فضاهای عمومی است. بنابراین، بازاریابی محیطی شامل تبلیغات نوآورانه در فرودگاه ها، اتوبوس ها و قطارها یا در رستوران ها می شود.

گرایش‌ها در بازاریابی محیطی شامل قرار دادن یک نسخه بزرگ‌تر یا کوچک‌تر از یک شی در یک فضای عمومی یا تغییر یک شی عمومی با افزودن موارد دیگر به آن است تا نحوه نگرش عموم به آن شی را تغییر دهد.

مثال: Acme Cleaners سال هاست که محصولات پاک کننده خود را از طریق کانال های بازاریابی سنتی مانند چاپ و رادیو تبلیغ می کند. با این حال، در سال های اخیر، فروش رو به کاهش بوده است و آنها متوجه شدند که باید استراتژی بازاریابی خود را تغییر دهند. بنابراین، آنها تصمیم گرفتند که یک کمپین بازاریابی محیطی ایجاد کنند که شامل استفاده از گرافیتی معکوس می‌شود – که فرآیندی است که در آن یک شابلون را روی یک فضا قرار می‌دهند و قسمت‌های بدون پوشش را می‌شویند – تا به سادگی نام شرکت را در پیاده‌روهای کثیف در سراسر جهان بنویسند.

بازاریابی کمین

اصطلاح “بازاریابی کمین” اولین بار توسط جری ولش، پیشروان بازاریابی ابداع شد. با این حال، تا کنون، این ایده واقعاً خیلی دقیق تعریف نشده است.اساساً به این معناست که یک شرکت یا یک برند می‌خواهد از ارزش تبلیغاتی یک رویداد مهم استفاده کند و از آن حداکثر استفاده را ببرد، حتی اگر شرکت از طریق حمایت مالی در تأمین مالی رویداد مشارکت نداشته باشد.

ما می‌توانیم این نوع بازاریابی را در حالی که بازی‌های المپیک یا جام‌های جهانی در جریان است، تجسم کنیم، رقبای حامیان رسمی عمدتاً به نفع خودشان بازاریابی کمین می‌کنند.

بازاریابی کمین که به عنوان بازاریابی کپی نیز شناخته می شود، زمانی اتفاق می افتد که از تبلیغات و توجه پیرامون یک موضوع یا رویداد برای برجسته کردن برند شما استفاده شود. این تکنیک اغلب همراه با رویدادهای در مقیاس بزرگ استفاده می شود تا انتقال تصویر مفیدی را به نفع برند شما انجام دهد.

مثال: *یک رویداد بزرگ بین المللی فوتبال در حال برگزاری است و فقط حامیان مالی می توانند از این رویداد برای تبلیغ محصولات خود استفاده کنند. یک نوشیدنی ورزشی محبوب اسپانسر نیست، اما تصمیم گرفته است که از این رویداد ورزشی به نفع خود استفاده کند. آن‌ها یک کمپین تبلیغاتی ایجاد می‌کنند که نوشیدنی‌شان را به رویداد فوتبال گره می‌زند و می‌گوید: «نوشیدنی ما چه برنده شوید چه ببازید طعم عالی دارد.»

بازاریابی مخفیانه

بازاریابی مخفیانه به نوع خاصی از بازاریابی اشاره دارد که مشتریان بازاریابی می شوند، اما آنها بلافاصله آن را از طرف خود تشخیص نمی دهند.این امر برای تبلیغ محصول یا خدماتی که در بازار نسبتاً جدید است، تا به حال تبلیغاتی نداشته و نیاز به سطح آگاهی بسیار بالایی برای رسیدن به هدف دارد، بسیار مؤثر است.

وقتی بازاریابان بازاریابی مخفیانه انجام می دهند، تمرکز اصلی آنها روی این واقعیت نیست که فروش در بازار در همان زمان افزایش می یابد یا خیر، زیرا در واقع این انگیزه اصلی برای بازاریابی مخفیانه نیست.

بلکه این تاکتیک بازاریابی به گونه‌ای اعمال می‌شود که میزان علاقه لازم در بین مشتریان نسبت به یک محصول افزایش یابد تا آنها نسبت به تبلیغات مستقیم یا آتی بیشتر استقبال کنند.

نمونه‌های بازاریابی مخفیانه، قرار دادن محصول است، که در آن نمایش‌های تلویزیونی یا فیلم‌های محبوب بازیگران را مجبور می‌کند تا به وضوح از یک محصول با نام تجاری در برنامه‌های خود استفاده کنند تا ناخودآگاه آگاهی آن برند یا محصول را افزایش دهند.در فیلم Back To The Future II، مارتی مک فلای با پوشیدن کفش‌های سفارشی و آینده‌نگرانه نایک، نمونه‌ای از بازاریابی چریکی است

بازاریابی ویروسی

بازاریابی ویروسی هر استراتژی را توصیف می کند که افراد را تشویق می کند تا یک پیام بازاریابی را به دیگران منتقل کنند (اغلب از طریق پلتفرم های رسانه های اجتماعی آنلاین)، که پتانسیل رشد تصاعدی در قرار گرفتن و نفوذ پیام را ایجاد می کند. مانند ویروس‌ها، چنین استراتژی‌هایی از تکثیر سریع برای منفجر کردن پیام به هزاران نفر و میلیون‌ها نفر استفاده می‌کنند. در خارج از اینترنت، بازاریابی ویروسی به عنوان “شفاهی”، “ایجاد سروصدا”، “اهرم رسانه”، “بازاریابی شبکه ای” شناخته می شود، اما در اینترنت، خوب یا بد، به آن “بازاریابی ویروسی” می گویند

بازاریابی پرسرصدا یا وزوز

در این نوع بازاریابی چریکی، کهBuzz Marketing گفته می شود کسب‌وکارها از تبلیغ رایگان برند توسط افراد مشهور و تأثیرگذاران VIP که محصولی از برند را امتحان کرده و خوشحال بودند، لذت می‌برند.

مانند بازاریابی ویروسی، بازاریابی وزوز از رسانه های با مشخصات بالا برای تشویق مردم به بحث در مورد نام تجاری یا محصول استفاده می کند. بازاریابی Buzz زمانی بهترین کار را انجام می دهد که پاسخ های مصرف کننده به یک محصول یا خدمات و تأییدیه های بعدی واقعی باشد، بدون اینکه شرکت به آنها پول پرداخت کند

معروف‌ترین مثال، پست ایلان ماسک در توییتر است مبنی بر اینکه مردم می‌توانند کالاهای تسلا را با Dogecoin خریداری کنند که نوعی ارز دیجیتال است. همچنین، کالاهای SpaceX برای فروش در برابر Dogecoin در دسترس خواهد بود. پس از این توییت، قیمت Dogecoin برای چند ساعت افزایش یافت.

بازاریابی مردمی

زمانی که یک شرکت در حال ایجاد محتوای بسیار خاص برای گروه کوچکی از مشتریان است که به طور موثر برای آنها مناسب است، آنگاه چیزی جز بازاریابی مردمی استفاده نمی کند.این شبیه به استراتژی دهان به دهان است، اما به یاد داشته باشید که برخلاف سایر استراتژی های بازاریابی، بازاریابی مردمی بر روی دستیابی به حداکثر تعداد مشتریان از طریق استفاده از محتوا متمرکز نیست، برای این منظور، گروه هدف بسیار کوچک است.

با این حال، انتظار می رود که این گروه کوچک تجربه ای را که از محتوا دارند با دیگران به اشتراک بگذارند و در نتیجه یک اثر ویروسی ایجاد کنند. بازاریابی مردمی اغلب می تواند مقرون به صرفه تر باشد، زیرا گروه هدف اولیه خیلی بزرگ نیست.

به عنوان مثال، شما لوازم فوتبال را می فروشید و می خواهیدبا باشگاه های محلی شریک شوید. شما کمی به صندوق ورزشی آنها کمک می کنید و می توانید نام تجاری خود را در طول رویدادهای ورزشی محلی به نمایش بگذارید.برند نوشیدنی ورزشی Nooma این کار را با ورزشکاران محلی انجام داد. این برند پس از آن شاهد موفقیت بزرگی بود.

 آستروچرفینگ

Astroturfing یک استراتژی بازاریابی بحث برانگیز و در مواقعی پرخطر است، زیرا شامل تأییدیه ها و توصیه های جعلی است.آستروچرفینگ از “چمن مصنوعی” که اغلب در استادیوم ها یا زمین های تنیس استفاده می شود – که به عنوان چمن تقلبی نیز شناخته می شود، نشات می گیرد. Astroturfing شامل ایجاد یک تبلیغات مصنوعی در مورد یک محصول یا شرکت خاص از طریق بررسی یا بحث در وبلاگ ها یا انجمن های آنلاین توسط فردی است که برای انتقال دیدگاه مثبت پول دریافت می کند اما انگیزه واقعی خود را آشکار نمی کند. در صورتی که مصرف کننده مشکوک باشد که بررسی یا نظر غیرواقعی و دستکاری افکار عمومی است، این می تواند تأثیر منفی و مضری بر یک شرکت داشته باشد. نتیجه نهایی آسیب به شهرت شرکت و احتمالاً دعوی قضایی است

مثال: یک شرکت تصمیم گرفته است با فرستادن نمایندگان پولی به رویدادهایی که احتمالاً مخاطبان هدف در آن جمع می شوند، آگاهی مثبتی از برند خود ایجاد کند. ایده این است که این نمایندگان به طور یکپارچه برند را در گفتگو بگنجانند بدون اینکه این واقعیت را فاش کنند که شرکت برای انجام این کار به آنها پول پرداخت می کند.

طبق گزارش Japan Today، مک‌دونالدز به 1000 مصرف‌کننده پول پرداخت کرد تا در روز عرضه کالای جدید خود Quarter Pounder در اوزاکا در صف بایستند.اگرچه این تاکتیک چندان اخلاقی به نظر نمی رسد، اما تا زمانی که محصولات/خدمات با کیفیت نامرغوب را نمی فروشید، اشکالی ندارد.

بازاریابی خیابانی

بازاریابی خیابانی زمانی اتفاق می‌افتد که شرکت‌ها از فضاهای عمومی به روش‌های منحصربه‌فرد و غیر متعارف برای جلب توجه به برندهای خود استفاده می‌کنند. اگرچه بازاریابی محیطی فضاهای عمومی را نیز به کار می گیرد، بازاریابی خیابانی منحصراً در خیابان ها انجام می شود. به طور معمول، بازاریابی خیابانی نسبت به سایر انواع بازاریابی چریکی شامل تعامل مستقیم بیشتری با مصرف کنندگان است. به عنوان مثال، یک تجارت ممکن است از سفیران برند برای ارائه نمونه های رایگان و تعامل با مردم در خیابان ها استفاده کند. این نوع بازاریابی همچنین می‌تواند شامل نمایش‌های جاده‌ای، کیوسک‌ها، اجراها، رویدادها یا سفارشی‌سازی عناصر خیابانی باشد.

مثال: یک شرکت بازاریابی با استخدام افراد برای جلب توجه به سمت خود در فضاهای عمومی مانند مترو، اتوبوس و مراکز خرید، نسبت به خدمات خود آگاهی ایجاد می کند. آنها این کار را با توزیع بروشور، در دست گرفتن تابلوهای شرکت یا آواز خواندن آهنگ های شرکت انجام می دهند.

. یکی از نمونه‌های آن در مونپلیه، ورمونت رخ داد، جایی که موسسه آشپزی نیوانگلند (NECI) گروهی از دانش‌آموزان را برای توزیع 400 آگهی به سالن سینما فرستاد. بروشورها کوپن هایی داشتند که در آن NECI از مردم دعوت می کرد تا به شام های ماهانه خود بروند.

مزایا ومعایب بازاریابی چریکی

مزایای بازاریابی چریکی

این تاکتیک بازاریابی معمولاً کم هزینه است. از این رو، شرکت هایی که محدودیت های بودجه ای دارند می توانند بدون مشکل این کار را انجام دهند.اگر کمپین به یاد ماندنی باشد، می‌تواند تأثیر زیادی بر مخاطبان بگذارد و مشتریان بیشتری از آنچه پیش‌بینی می‌کردید به دست آورد.

رویدادهایی با ایده‌های خلاقانه و بدیع می‌توانند در رسانه‌های اجتماعی به صورت ویروسی پخش شوند. حتی اینها می توانند در رسانه های اصلی برجسته شوند.شرکت‌ها می‌توانند از این رویدادها برای به دست آوردن بینش‌های ارزشمند، مانند احساس مشتریان در مورد برند یا ویژگی‌هایی که ممکن است در یک محصول بخواهند، استفاده کنند.گاهی اوقات، کسب‌وکارها می‌توانند یک مشارکت سودمند متقابل با مکان‌های رویداد یا برندهای دیگر ایجاد کنند.

معایب بازاریابی چریکی

استراتژی های بازاریابی چریکی معمولا ساختار کمتری دارند; به همین دلیل، تلاش‌های بازاریابی چریکی اغلب کمتر موفق بوده و خطر شکست بیشتری دارند.از آنجایی که ساختار کمتری وجود دارد، گیرندگان محتوای بازاریابی ممکن است یک پیام ثابت دریافت نکنند یا ممکن است پیام را اشتباه درک کنند.

برای برخی، بازاریابی چریکی حس نامطلوب بازاریابی است.برخی ممکن است ترجیح دهند چنین بازاریابی را دریافت نکنند.بنابراین، برخی از مصرف کنندگان در معرض خطر تأثیر نامطلوب تکنیک های بازاریابی چریکی قرار می گیرند.

شاید بزرگترین نقطه ضعف بازاریابی چریکی غیرقابل پیش بینی بودن آن باشد.  از آنجایی که ساختار کمتری وجود دارد، متخصصان بازاریابی ممکن است نتوانند معیارهایی را برای ارزیابی موفقیت آمیز بودن کمپین جمع آوری کنند.

  همچنین ممکن است از تکنیک های چریکی غیر سنتی استفاده کند که شرکت مطمئن نیست موفق خواهد بود.انتخاب یک موضوع بحث برانگیز برای بازاریابی چریکی می تواند تبلیغات منفی و واکنش منفی مخاطبان را به همراه داشته باشد.

اگر پیام خیلی مستقیم باشد، مقامات محلی ممکن است در کمپین شما مداخله کنند یا در نهایت شما را جریمه کنند.وقتی بازاریابی شامل کمین کردن یا فیلمبرداری از افراد بدون اطلاع آنها باشد، ممکن است باعث شرمساری یا ترس آنها شود.

مثال های بازاریابی چریکی

نیمکت های کیت کت

کیت کت، برند آب نبات، برای جلب توجه به یک تاکتیک بازاریابی چریکی در فضای باز متوسل شد.این برند نیمکت‌های عمومی معمولی را به نیمکت‌هایی شبیه میله‌های آب نبات تبدیل کرد.

این اقدام یک مثال ایده آل از نحوه استفاده از بازاریابی چریکی در فضاهای عمومی و ارائه یک محصول در نزدیکی بیشتر به مخاطبان هدف است.افرادی که از آنجا می گذرند، از آنچه می بینند متعجب شده بودند، نگاهی دوگانه به نیمکت سفارشی انداختند. به نوبه خود، نام تجاری یک تصور به یاد ماندنی ایجاد کرد.

بازیابی چریکی محیطی
بازیابی چریکی کیت کت

چوب های چوبی Colgate در میله های بستنی

در طول رویدادهای خاص، برند Colgate به ارائه نمونه های محصول معروف است. با این حال، در طول یک ماه خاص بهداشت دهان، آنها تصمیم گرفتند در مسیر کمی متفاوت حرکت کنند.به عنوان راهی برای ترویج محصولات بهداشت دهان، میله های چوبی شبیه مسواک برای قرار دادن در میله های بستنی ساخته شد.

این چوب‌ها همچنین عبارت «فراموش نکنید» را همراه با لوگوی کلگیت داشتند که به کسانی که بستنی را تمام کردند، اهمیت فراموش نکردن مسواک زدن دندان‌هایشان را یادآوری می‌کرد.این تاکتیک روشی غیرمنتظره و غافلگیرکننده برای یادآوری اهمیت آن به بزرگسالان و کودکان بود

چوب های چوبی Colgate
چوب های چوبی Colgate در میله های بستنی

ایستگاه اتوبوس انحصاری باربی

مکان های محبوب بازاریابی چریکی در فضای باز، ایستگاه های اتوبوس مختلفی هستند که در مناطق عمومی در سراسر شهر پیدا می کنید.این ایستگاه‌ها را نه تنها کسانی که سوار اتوبوس می‌شوند، بلکه هرکسی که پیاده یا با وسیله نقلیه از آنجا عبور می‌کند، دیده می‌شود.

ماتل، سازنده عروسک معروف باربی، برای جلب توجه به برند خود، تصمیم گرفت ایستگاه اتوبوس را برای جلب توجه تزئین کند و آن را با تم باربی پر کند.آن‌ها نه تنها از رنگ صورتی استفاده می‌کردند، بلکه شامل صندلی‌های داخلی و پیام‌رسانی در کناره‌ها بودند که همگی نشان‌دهنده برند باربی بود.این تاکتیک نه تنها توجه افراد محلی را به خود جلب کرد، بلکه به صورت آنلاین به اشتراک گذاشته شد و تأثیری بر اطرافیان گذاشت.

ایستگاه اتوبوس انحصاری باربی
مثال بازاریابی چریکی ایستگاه اتوبوس انحصاری باربی

Samsung Galaxy Z Flip 4

برای تبلیغ گلکسی X Flip 4، سامسونگ صندلی‌های مشابهی را در ایستگاه اتوبوسی در بلژیک که در Reddit یافت می‌شود، اضافه کرد.در حالی که یک صندلی باز بود، صندلی دیگر به افرادی نیاز داشت که آن را باز کنند، درست مثل اینکه می توانستند یک گوشی Flip 4 را باز کنند. بازاریابی الهام بخش مردم برای تعامل بود و تأثیر ماندگاری بر جای گذاشت.

Samsung Galaxy Z Flip 4 صندلی
بازاریابی چریکی صندلیSamsung Galaxy Z Flip 4

FRONTLINE

یک تولیدکننده محصولات بهداشتی سگ، FRONTLINE، با قرار دادن تصویر سگی که گوشش را می خاراند در طبقه همکف یک مرکز خرید، یک کمپین چریکی به راه انداخت. خریداران طبقات بالایی که به پایین نگاه می کردند، سگی را دیدند که پوشیده از “کک” بود که در واقع انسان ها در بالای عکس راه می رفتند، غافل از اینکه اکنون بخشی از تبلیغات Frontline هستند.: این کمپین محیطی کارساز بود زیرا مشتریان را دوبار نگاه می‌کرد، وقتی کک‌های متحرک را دیدند آنها را شوکه کرد و سپس وقتی فهمیدند آن “کک‌ها” مردم هستند، آنها را خوشحال کرد

: این کمپین محیطی کارساز بود زیرا مشتریان را دوبار نگاه می‌کرد، وقتی کک‌های متحرک را دیدند آنها را شوکه کرد و سپس وقتی فهمیدند آن “کک‌ها” مردم هستند، آنها را خوشحال کرد

تبلیغات طبقه تعاملی Frontline
تبلیغات طبقه تعاملی در بازاریابی چریکی Frontline

شورت غول پیکر GoldToe

هنگامی که نام تجاری GOLDTOE خط جدیدی از شورت ها را در سال 2010 راه اندازی کرد، آنها یک جفت لباس زیر غول پیکر GOLDTOE را به گاو نر بورس نیویورک پوشاندند.از نظر تئوری به قدری ساده است که به نظر تخیلی می رسد. اما زمانی که برند GoldToe به راهی برای اذیت کردن و تبلیغ عرضه زیرپوش‌های جدید خود نیاز داشت، این دقیقاً همان کاری بود که انجام داد — به طور معمولی این لباس‌های جدید را روی مجسمه‌های سراسر نیویورک قرار داد.

شورت غول پیکر GoldToe
شورت غول پیکر GoldToe در بازاریابی چریکی

اشتباهات بازاریابی چریکی

با توجه به خطرات ذاتی بازاریابی چریکی، و منطقه‌ای که گاه ناشناخته در آن سفر می‌کند، نمونه‌هایی از کمپین‌های نادرست وجود دارد.در سال 2007، شبکه کارتون یک نمایش را با قرار دادن علائم LED شبیه به یک شخصیت نمایش در سراسر بوستون تبلیغ کرد. این نشانه‌ها باعث ترس از بمب شد و برای پخش تلویزیونی ترنر (والد شبکه) 2 میلیون دلار جریمه شد.

در سال 2005، اسنپل در یک تلاش برای ثبت رکورد جهانی گینس، غذاهای یخ زده جدید خود را با نصب یک بستنی 25 فوتی در پارکی در شهر نیویورک تبلیغ کرد. سریع‌تر از حد انتظار ذوب شد و پارک را با چوب چسبناک پوشاند و به آتش‌نشانی نیاز داشت تا آن را پایین بیاورد.

مطالب جدید

درخواست ترجمه رایگان

مطالب برتر سایت

برند چیست

تبلیغات چیست

بازاریابی دیجیتال چیست

ارزش پیشنهادی چیست