رهبری سازمانی یک سبک مدیریتی شامل تعیین اهداف استراتژیک برای یک سازمان و انگیزه دادن به اعضای تیم برای رسیدن به آن ها است.این سبک مدیریت بر ورودی ها و خروجی ها، ساختار سازمان و محول کردن وظایف برای رسیدن به اهداف تمرکز دارد.پاندمی کووید -۱۹ هر صنعتی را به شدت تحت تاثیر قرار داد و برخی هنوز این تاثیرات را احساس می کنند. علاوه بر این، شرکت ها باید جهش شغلی، بازگشت به عقب، مشکلات زنجیره تامین و افزایش تورم را تحمل کنند. اکنون، با تحول دیجیتال سریع – به رهبری هوش مصنوعی (AI)- و دوران اقتصادی بسیار دشوار، کسب وکارها دوباره به دوره ای از مبارزه و ناشناخته رانده می شوند.در چنین مواقعی است که رهبری سازمانی ثابت می کند چرا بسیار مهم است.
تعریف رهبری در سازمان
رهبری سازمانی عمل هدایت و مدیریت افراد و یا تیم ها برای اجرای برنامه های استراتژیک برای یک سازمان است.این کار شامل تنظیم یک چشم انداز، تعریف استراتژی ها، و تصمیم گیری برای پیشبرد سازمان است. به عبارت دیگر، از رهبران سازمانی انتظار می رود که جهت دهی کنند، الهام بخش و انگیزه بخش کارمندان باشند و فرهنگ کاری مثبتی را پرورش دهند.
رهبری سازمانی یک شغل چند وجهی است که نیاز به تجربه در برنامه ریزی، مدیریت زمان و درک ارزش ها و اهداف شرکت دارد. جالب اینجاست که اغلب شرکت ها معمولا از عنوان “رهبر سازمانی” استفاده نمی کنند.
رهبری سازمانی، که اغلب سنگ بنای مدیریت موثر نامیده می شود، مجموعه ای چندوجهی از اصول و شیوه هایی را در بر می گیرد که چگونگی هدایت، نفوذ و انگیزه دادن به تیم ها در یک سازمان را تعریف می کند.در هسته آن، هنر مهار پتانسیل جمعی یک گروه برای دستیابی به اهداف مشترک، پرورش نوآوری و سازگاری با شرایط در حال تغییر است.
اهمیت رهبری در سازمان
رهبری سازمانی بسیار مهم است زیرا نیروی هدایت کننده موفقیت یک نهاد است. در پرورش فرهنگ سازمانی، هدایت عملکرد و رشد و همچنین افزایش سازگاری و انعطاف پذیری نقش محوری دارد.
پرورش فرهنگ سازمانی
رهبری سازمانی نقشی محوری در پرورش و شکل دهی فرهنگ سازمانی سازمان ایفا می کند. رهبران لحن محیط کار را از طریق ارزش ها، رفتارها و تصمیمات خود تنظیم می کنند.
فرهنگ سازمانی قوی و مثبت، تعامل، رضایت و حفظ کارمندان را تقویت می کند. همچنین استعدادهای برتر را جذب می کند که با ارزش های سازمان همسو هستند، در نتیجه یک نیروی کار منسجم و با انگیزه ایجاد می کنند.
رهبری موثر تضمین می کند که ارزش ها و هنجارهای فرهنگی با ماموریت شرکت همسو هستند و در نهایت منجر به یک سازمان منسجم تر و سازنده تر می شوند.
هدایت عملکرد و رشد
رهبری سازمانی در هدایت عملکرد و پرورش رشد در یک سازمان موثر است. رهبران اهداف استراتژیک تعیین می کنند، تیم ها را با آن اهداف همسو می کنند و به کارمندان انگیزه برتری می دهند. آن ها شفافیت، جهت و پشتیبانی را فراهم می کنند که عملکرد فردی و جمعی را افزایش می دهد.
علاوه بر این، رهبران مسئول اتخاذ تصمیمات مهمی هستند که می تواند به نوآوری، گسترش بازار و افزایش سودآوری منجر شود. توانایی آن ها در اجرای موثر برنامه های استراتژیک و سازگاری با شرایط متغیر بازار برای رشد و موفقیت پایدار سازمان ضروری است.
افزایش سازگاری و انعطاف پذیری
در دنیای کسب وکار همیشه در حال تغییر، سازگاری و انعطاف پذیری بسیار مهم است. رهبران سازمانی در خط مقدم آماده سازی تیم ها و شرکت های خود برای عبور از چالش ها و عدم قطعیت ها قرار دارند.آن ها فرهنگ سازگاری را با پرورش ارتباطات باز، تشویق یادگیری و توسعه و پذیرا بودن در برابر بازخورد و ایده های جدید تشویق می کنند.
رهبری موثر همچنین حس انعطاف پذیری را در کارمندان القا می کند و به آن ها کمک می کند تا از عقب ماندگی ها و پشت کار در دوران سخت عقب نشینی کنند. این سازگاری و انعطاف پذیری سازمان ها را قادر می سازد تا طوفان را پشت سر بگذارند، از فرصت ها استفاده کنند و در یک بازار پویا باقی بمانند.
شاخص های رهبری در سازمان
در اینجا فهرستی از شاخص های مرتبط با رهبری سازمانی آورده شده است:
رهبری
هدف رهبری در یک سازمان توانمندسازی اعضای تیم برای بهبود مجموعه مهارت ها و استعدادهای رهبری است. هم اعضای تیم و هم رهبران تیم ها می توانند از ترکیب استراتژی های رهبری بهره مند شوند. به علاوه، استراتژی های رهبری قوی می توانند اعتمادبه نفس و مهارت های صحبت کردن عمومی کارمندان را افزایش دهند.
اخلاق
رهبری قوی نیازمند مشارکت کل سازمان است، به همین دلیل رهبران خوب اخلاق شخصی و حرفه ای خود را در طول فرایندهای تصمیم گیری در نظر می گیرند. بهتر است رهبران تیم در نظر داشته باشند که چگونه اخلاق آن ها با اخلاق سازمان متفاوت است و آیا می توانند تمامیت شخصی و حرفه ای خود را حفظ کنند یا خیر. اگر رهبران تیم بخواهند رابطه خود را با اعضای تیم بهبود ببخشند، به پیاده سازی روش هایی کمک می کنند که اعتماد را افزایش می دهند.
ارتباط
ارتباط یک فرآیند دو طرفه صحبت کردن و گوش دادن است. وقتی یک رهبر در یک سازمان به کسی گوش می دهد، سعی می کند کلمات گفته شده و زبان بدن گوینده را درک کند. معمولا ارتباط عاطفی بین افراد برقرار می شود و آن ها سعی می کنند دیدگاه های یکدیگر را درک کنند و اشتراکات را پیدا کنند. متخصصان از برقراری ارتباط با همدلی سود می برند زیرا این کار اعتماد بین آن ها و اعضای تیم را بهبود می بخشد. در اینجا چند راه برای بهبود ارتباط آورده شده است:
۱. برقراری ارتباط پایدار
رهبران از فراهم کردن ارتباط پایدار برای اعضای تیم سود می برند. آن ها می توانند نقاط قوت و ضعف اعضای تیم و نحوه مشارکت آن کارمندان در پروژه ها و وظایف سازمان را تحلیل کنند. ارائه بازخورد مداوم به اعضای تیم به آن ها اجازه می دهد درک کنند چه زمانی رفتارهای مطلوبی از خود نشان می دهند و چگونه می توانند کار خود را بهبود بخشند. این استراتژی همچنین مثالی از چگونگی ارتباط و هم کاری اعضای تیم با یکدیگر است.
۲. از گوش دادن فعال استفاده کنید
حرفه ای ها با گوش دادن به حرف های همکاران و اعضای تیم به خوبی پیش می روند. این کار نیاز به توانایی های گوش دادن فعال قوی دارد که نیازمند توجه کامل آن ها است. هنگام صحبت کردن با متخصصان دیگر، سر خود را تکان دهید تا نشان دهید در حال گوش دادن هستید و بحث ها را خلاصه کنید. به عنوان مثال، اگر یکی از اعضای تیم درباره روز کاری خود صحبت می کند، می توانید اطلاعاتی که به شما ارائه می دهند را خلاصه و تکرار کنید تا به آن ها نشان دهید که آن ها را شنیده اید.
۳. داستان بگویید
شما می توانید رهبری خود را با گفتن داستان به همکاران و اعضای تیم نشان دهید. این کار به افزایش اعتماد دیگران کمک می کند و به آن ها نشان می دهد که شما تجربه های مشابهی دارید. همچنین می توانید با دیگران در مورد چشم انداز و اهداف سازمان صحبت کنید. گفتن داستان در مورد چگونگی ایجاد سازمان توسط بنیان گذاران شرکت، راهی موثر برای انجام این کار است.
تشخیص استعداد
بخش بزرگی از رهبری یاد می گیرد که چگونه استعدادهای هر کارمند را به طور مناسب در کار خود به کار گیرد. شناخت نقاط قوت اعضای تیم به آن ها کمک می کند تا در موقعیت مناسب برای موفقیت قرار بگیرند. این همچنین به معنای یافتن حوزه هایی است که تیم ها می توانند در آن ها پیشرفت کنند و سپس منابع و فرصت هایی برای توسعه مهارت های جدید فراهم کنند. به طور معمول، رهبران به طور مداوم به دنبال گروه بعدی افرادی هستند که می توانند رهبری کنند. آن ها همچنین می خواهند اعضای تیم را راهنمایی کنند تا به کارمندان کمک کنند مسیر شغلی خود را تعریف کنند و به دنبال فرصت های مناسب باشند.
دیدگاه ها
رهبران سازمانی برای داشتن درک کامل از نحوه کار افراد، سعی می کنند ایده ها و چالش ها را از دیدگاه دیگران ببینند. تنوع در باورها، نظرات و نگرش ها همگی می توانند بر اعمال یک فرد تاثیر بگذارند و توانایی درک هر کدام می تواند به موثرتر شدن یک رهبر کمک کند.
دیدگاه ها همچنین می تواند به یک رهبر کمک کند تا نیازهای تیم خود را بهتر درک کند.وقتی آن ها می توانند چالش های تیم خود را از دید اعضای تیم ببینند، می توانند با آن ها ارتباط برقرار کنند و همدلی کنند تا به آن ها در حل مشکلات کمک کنند.
اجزای کلیدی رهبری سازمانی
رهبری سازمانی شامل سه مولفه کلیدی است که بنیان رهبری موثر را تشکیل می دهند: تفکر رویایی، رویکرد مردم محور و اجرای استراتژیک.
تفکر رویاپردازانه
تفکر آینده نگر یکی از عناصر مهم رهبری سازمانی است که شامل تعیین یک مسیر جذاب و رو به جلو برای سازمان است. این کار مستلزم ایجاد یک چشم انداز روشن و الهام بخش در آینده، همسو کردن آن با ارزش های اصلی شرکت و ارتباط موثر آن با همه ذینفعان است.
یک رهبر رویایی امکانات را تصور می کند و سازمان را به سمت تحقق آن آرزوها هدایت می کند. این مولفه انگیزه، نوآوری و حس هدف را در میان اعضای تیم تحریک می کند و تعهد مشترک برای دستیابی به اهداف بلندمدت را تقویت می کند.
رویکرد مردم محور
یک رویکرد مردم محور در رهبری سازمانی، رفاه، رشد و توسعه افراد درون سازمان را در اولویت قرار می دهد. این سازمان تشخیص می دهد که مردم ارزشمندترین دارایی هستند و به دنبال ایجاد یک محیط کاری فراگیر و حمایتی است.
رهبرانی که از این مولفه استقبال می کنند، نگران دستیابی به اهداف کسب وکار و پرورش استعدادها و پتانسیل های تیم خود هستند. آن ها ارتباطات باز، همدلی و فرهنگ هم کاری را پرورش می دهند، تعامل کارکنان، حفظ و موفقیت کلی سازمانی را افزایش می دهند.
اجرای استراتژیک
اجرای استراتژیک، اجرای عملی یک چشم انداز و برنامه تعریف شده است. این کار شامل ترجمه اهداف استراتژیک به گام های قابل اجرا، تخصیص موثر منابع و نظارت بر پیشرفت به سمت اهداف است.
رهبران سازمانی که در این مولفه برتری دارند، اطمینان حاصل می کنند که تیم های آن ها با جهت استراتژیک همسو هستند و همه نقش آن ها را در دستیابی به آن درک می کنند. آن ها معیارهای عملکرد واضحی ایجاد می کنند، با شرایط در حال تغییر سازگار می شوند و تصمیمات داده محور برای هدایت سازمان به سمت موفقیت می گیرند.
۷ مهارت ضروری برای رهبری سازمانی
شغل رهبری سازمانی نیز مانند هر شغل دیگری شامل وظایف و مسئولیت هایی است که شما را ملزم به استفاده از مهارت های خاصی در طول روز کاری می کند. به عنوان مثال، نه تنها باید مهارت های رهبری قوی داشته باشید – که لازم به گفتن نیست، برای رهبری سازمانی ضروری هستند – بلکه به برخی مهارت ها و ویژگی های حرفه ای نیاز دارید که ممکن است کمی کم تر آشکار به نظر برسند، مانند داشتن تعهد و تجسم اصالت در محیط کار.
اگر می خواهید شغل موفقی را در شرکت یا مرتبط با آن دنبال کنید، به خواندن ادامه دهید تا هفت مورد از مهارت های پایه ای کلیدی که باید پرورش دهید را یاد بگیرید.
۱. تکنیک های ارتباطی خوب
تمام رهبری موثر بر پایه ای محکم از ارتباطات بنا شده است. در یک حرفه رهبری سازمانی – که در ادامه به پنج نمونه از آن ها اشاره خواهیم کرد – شما دائما در حال هماهنگی و هم کاری با تیم های چند رشته ای خواهید بود. این کار مستلزم آن است که شما در ارائه اطلاعات پیچیده به صورت شفاهی و کتبی، کشف و حل نگرانی های اعضای تیم و تعیین اهداف روشن برای اعضای تیم خود راحت باشید.
۲. توانایی انگیزه دادن به دیگران
یک رهبر ماهر در انگیزه دادن به اعضای تیم خود برای سخت کار کردن برتری دارد و ارزش هایی را نشان می دهد که از دیگران انتظار دارند نشان دهند (مانند سازگاری). درواقع، هماهنگ کردن نقاط قوت اعضای تیم با اهداف سازمانی یکی از مولفه های کلیدی OL است. برخی از استراتژی های پیشنهادی برای ایجاد انگیزه در کارمندان و اعضای تیم خود را یاد بگیرید.
۳. بازیکن تیم باشید
رهبر بودن مستلزم این است که شما یک بازیکن تیم باشید، زیرا شما به توانایی الهام بخشی، انگیزه بخشی، گفتگو و یادگیری از طیف متنوعی از افراد نیاز خواهید داشت. این به معنای درخواست بازخورد است؛ خودتان را نزدیک و در دسترس کنید؛ اطمینان حاصل کنید که کارمندان شما از حمایت و منابع لازم برای موثر بودن برخوردار هستند؛ و بدانید که چگونه از نقاط قوت هر یک از اعضای تیم خود به بهترین نحو استفاده کنید.
۴. اصالت داشتن
داده ها نشان می دهند که اصالت در رهبری اهمیت دارد – اما چه راه هایی وجود دارد که بتوانید اصالت را در محیط کار نشان دهید، و اعضای تیم خود را به انجام این کار تشویق کنید؟ برخی پیشنهادها شامل تقویت مهارت های گوش دادن فعال، جستجوی فعالانه بازخورد از دیگران، شناسایی و نمونه سازی مجموعه ای از ارزش های شخصی، و مسئول نگه داشتن خودتان حتی زمانی که همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود – ویژگی کلیدی دیگری است که در چند لحظه به آن خواهیم پرداخت.
۵. انطباقی و چابک
حتی با بهترین برنامه ریزی، مشکلات و چالش های پیش بینی نشده ای به وجود می آیند و وقتی آن ها را انجام می دهید، باید با طرز فکر سازگار و چابک آماده باشید.
۶. مسئول و پاسخگو
در هر نقش رهبری سازمانی، باید هم خودتان و هم اعضای تیمتان را برای رسیدن به اهداف و رسیدن به اهدافی که تعیین کرده اید، مسئول بدانید. به عنوان یک رهبر، باید فوق العاده قابل اعتماد باشید، زیرا در نهایت مسئول مدیریت عملکرد تیم خود هستید.
۷. برنامه ریزی قوی و مهارت های سازمانی
احتمالا نیازی به گفتن نیست که یک موقعیت رهبری نیازمند داشتن مهارت های سازمانی قوی است که نه تنها برای هماهنگی افراد و دپارتمان ها، بلکه برای داده ها، اطلاعات و گزارش ها نیز ضروری است. یک رهبر بی نظم و آماده، سیگنال های مختلفی را به اعضای تیم خود ارسال می کند و نمی تواند اهداف و انتظارات را به روشنی تعیین کند و بر لزوم کارآمد بودن، تمرکز و در راس آن جزئیات تاکید می کند؛ حتی زمانی که جو آشفته یا استرس زا می شود.
نمونه هایی از مهارت های رهبری موثر
مدیریت افراد، منابع و عملیات ها به یک رهبر هدفمند نیاز دارد. بنابراین، موفق بودن نیازمند ترکیبی از مهارت های سخت (توانایی های خاص و قابل سنجش)و مهارت های نرم (توانایی های بین فردی و غیر فنی)است.
این ها برخی از رایج ترین مهارت های رهبری هستند که برای یک رهبر سازمانی موثر لازم است:
مهارت های سخت رهبری
برنامه ریزی استراتژیک: رهبران باید بتوانند استراتژی های بلندمدت را تدوین و اجرا کنند.
مدیریت مالی: بودجه بندی و تخصیص صحیح منابع به عهده رهبر سازمان است.
بهبود فرآیند: پیدا کردن ناکارآمدی ها و ساده کردن فرایندهای کاری می تواند بهره وری را افزایش دهد، در هزینه ها صرفه جویی کند و تعامل کارمندان را بهبود بخشد.
تجزیه و تحلیل داده ها: در سال ۲۰۲۳، داده های بیشتری از آنچه قبلا تصور می شد، وجود دارد؛ این به رهبران استراتژیک بستگی دارد که داده های معنادار را شناسایی و معیارها را برای تصمیم گیری آگاهانه تفسیر کنند.
انطباق قانونی و نظارتی: علاوه بر این، انطباق قانونی و نظارتی با تکامل عصر دیجیتال روز به روز پیچیده تر می شود.
مهارت های نرم رهبری
ارتباط: رهبران بزرگ فعالانه گوش می دهند، به طور موثر صحبت می کنند و به وضوح می نویسند تا ایده های خود یا تیمشان را منتقل کنند.
هوش هیجانی: یکی دیگر از رونده ای رو به رشد رهبری موثر، توانایی تشخیص و مدیریت احساسات فرد و همچنین احساسات دیگران است.
سازگاری: اگر کووید -۱۹، کار از راه دور، هوش مصنوعی و دیگر پیشرفت های کسب وکار اخیر به ما چیزی آموخته اند، این است که رهبران باید مشتاق و مشتاق پذیرش تغییر و عدم قطعیت باشند.
مدیریت زمان: بر کسی پوشیده نیست که رهبران (به ویژه مدیران)چیزهای زیادی در چنته دارند؛ بنابراین، باید مهارت های مدیریت زمان قوی برای اولویت بندی کارها، تعیین اهداف و بهبود سازمان داشته باشند.
تیم سازی: درنهایت، رهبری سازمانی شامل تیم سازی سازنده برای پرورش یک گروه با عملکرد بالا است.
در حالی که آموزش رهبری سازمانی شروع توسعه این مهارت ها است، همه آن ها از طریق کاربرد مداوم، بازخورد، بازتاب و پیاده سازی مجدد اصلاح می شوند. این جنبه یادگیری مستمر چیزی است که رهبران خوب را از رهبران بزرگ جدا می کند.
تفاوت رهبری سازمانی با مدیریت سنتی
رهبری و مدیریت از چند جهت با هم تفاوت دارند. در سطح سازمانی، این دو بسیار درهم تنیده هستند اما سه تفاوت اصلی دارند.
وفاداری به تیم: مدیران با افرادی که بر آن ها نظارت می کنند هم کاری نزدیکی دارند، در حالی که رهبران سازمانی همیشه ارتباط مستقیمی با افرادی که رهبری می کنند ندارند.
مقیاس: مانند رهبری، مدیریت یک اصطلاح گسترده است که می تواند در مقیاس بزرگ یا کوچک باشد، در حالی که رهبری سازمانی شامل مدیریت جمعیت های بزرگ تر است.
نقش: مدیران برای نقش های خاص استخدام می شوند؛ رهبران سازمانی بر مدیران نظارت می کنند و اطمینان حاصل می کنند که دیدگاه های شرکت آن ها در نحوه هدایت و همسو کردن تیم ها منعکس می شود.