نفرین دانایی که به عنوان نفرین تخصص نیز شناخته میشود، یک سوگیری شناختی است که در آن تصور میکنیم افرادی که با آنها صحبت میکنیم همان سطح درک ما در مورد یک موضوع خاص را دارند.آیا تا به حال معلمی داشته اید که بسیار باهوش باشد اما در تدریس وحشتناک باشد؟ متخصصی که آنقدر از اصطلاحات خاص استفاده کرده است شما نتوانستید توضیحات آنها را بفهمید؟این اصطلاح “نفرین دانایی” نامیده می شود، اصطلاحی که در سال 1989 توسط اقتصاددانان کالین کامرر، جورج لوونشتاین و مارتین وبر ابداع شد.
تاریخچه نفرین دانایی
اصطلاح “نفرین دانایی” در سال 1989 در مقاله ای در مجله اقتصاد سیاسی توسط اقتصاددانان کالین کامرر، جورج لوونشتاین و مارتین وبر ابداع شد.هدف از تحقیق آنها مقابله با «فرضهای مرسوم در چنین تحلیلهای (اقتصادی) اطلاعات نامتقارن است، به این معنا که عوامل با آگاهی بهتر میتوانند قضاوت عوامل کمآگاه را به دقت پیشبینی کنند.چنین تحقیقاتی برگرفته از کار باروخ فیشهوف در سال 1975 درباره سوگیری پسبینی است، یک سوگیری شناختی که دانستن نتیجه یک رویداد خاص آن را قابل پیشبینیتر از آنچه واقعاً واقعی است به نظر میدهد.
تحقیقات انجام شده توسط فیشهوف نشان داد که شرکتکنندگان نمیدانستند که دانش نتیجه آنها بر پاسخهایشان تأثیر میگذارد، و اگر میدانستند، باز هم نمیتوانستند اثرات سوگیری را نادیده بگیرند یا شکست دهند. شرکتکنندگان در مطالعه نمیتوانستند حالتهای ذهنی قبلی و کمتر دانش خود را که مستقیماً به نفرین دانایی مربوط میشود، بازسازی کنند.
این بازسازی ضعیف توسط فیشهوف به این دلیل است که شرکت کننده “در وضعیت ذهنی پسینی ایجاد شده توسط دریافت دانش لنگر انداخته بود”. این دریافت دانش به ایده نفرین ارائه شده توسط کالین کامرر، جورج لوونشتاین و مارتین وبر باز می گردد: یک فرد آگاه نمی تواند به طور دقیق آنچه را که یک شخص، خواه خودش یا شخص دیگری، بدون دانش فکر می کند یا چگونه عمل می کند، بازسازی کند.
فیشهوف در مقالهاش عدم همدلی با خود را در حالتهای کمدانش زیر سوال میبرد، و خاطرنشان میکند که چگونه افراد موفق میشوند ادراکات دیگران را که کمتر آگاه هستند بازسازی کنند، یک سوال حیاتی برای مورخان و «همه درک بشر» است.
این تحقیق باعث شد که اقتصاددانان کالین کامرر، جورج لوونشتاین و مارتین وبر بر پیامدهای اقتصادی این مفهوم تمرکز کنند و این سوال را مطرح کنند که آیا این نفرین به تخصیص منابع در یک محیط اقتصادی آسیب می زند. این ایده که احزاب آگاه تر ممکن است در یک معامله یا مبادله متحمل ضرر شوند به عنوان موضوع مهمی برای وارد کردن به حوزه تئوری اقتصادی تلقی می شد.
اکثر تحلیلهای نظری در مورد موقعیتهایی که یک طرف اطلاعات کمتری نسبت به طرف دیگر داشت، بر این تمرکز داشت که چگونه طرف کمآگاه تلاش میکرد تا اطلاعات بیشتری بیاموزد تا عدم تقارن اطلاعاتی را به حداقل برساند.با این حال، در این تحلیلها، این فرض وجود دارد که احزاب آگاهتر میتوانند به طور بهینه از عدم تقارن اطلاعاتی خود استفاده کنند، در حالی که در واقع نمیتوانند.
چهارچوب های نظری نفرین دانایی
چارچوبهای نظری شامل سوگیری نفرین دانایی، مفاهیم مهمی از روانشناسی شناختی و اقتصاد رفتاری را در بر میگیرد. این چارچوبها مکانیسمهای شناختی را بررسی میکنند که توسط آن دانش بر ادراک و فرآیندهای تصمیمگیری فرد تأثیر میگذارد.
نظریه ذهن
نظریه ذهن یک مهارت شناختی انتقادی است که به توانایی نسبت دادن حالات ذهنی – باورها، مقاصد، امیال، احساسات – به خود و دیگران اشاره دارد. این درک که دیگران عقاید و دیدگاههایی متفاوت از خود شخص دارند، اغلب در افرادی که نفرین دانایی را تجربه میکنند دچار اختلال میشود.
آنها تلاش می کنند تا دانش خود را از دانش دیگران جدا کنند که منجر به خود محوری می شود. این سوگیری شناختی پیش بینی دقیق رفتار دیگران یا درک باورهای نادرست آنها را چالش برانگیز می کند، زیرا آنها اغلب سطح دانش خود را به دیگران فرافکنی می کنند.
سوگیری پس بینی
سوگیری پسبینی، که به عنوان اثر «همه چیز شناخته میشود» نیز شناخته میشود، یک پدیده روانشناختی رایج است که در آن افراد رویدادهای گذشته را قابل پیشبینیتر از آنچه در واقع بودند میدانند.
این سوگیری به طور پیچیده ای با نفرین دانایی مرتبط است – هنگامی که یک رویداد رخ می دهد، درک فرد از رویداد توسط دانش فعلی آلوده می شود و یادآوری وضعیت عدم قطعیت قبلی آنها را دشوار می کند. در نتیجه، این سوگیری دقت درک شده یا احتمال پیشبینیها و تصمیمهای اتخاذ شده قبل از وقوع رویداد را از بین میبرد.
راه های برای غلبه بر نفرین دانایی
مانند تمام سوگیری های شناختی، اقداماتی وجود دارد که می توانیم برای جبران اثرات آنها و محدود کردن آسیب آنها انجام دهیم:
همدلی را در آغوش بگیرید: برای مبارزه با نفرین دانایی، پرورش همدلی و تمرین فعالانه دیدگاهگیری ضروری است. تصمیم گیرندگان باید برای درک سطح دانش و دیدگاه های مخاطبان یا اعضای تیم خود تلاش کنند. با قرار دادن خود به جای دیگران، آنها بهتر می توانند نحوه برقراری ارتباط موثر را بسنجند و توضیحات خود را متناسب با نیازهای شنوندگان خود تنظیم کنند.
ساده سازی و شفاف سازی ارتباطات: ساده سازی ارتباطات در غلبه بر نفرین دانایی بسیار مهم است. کارشناسان باید ایده های پیچیده را به اجزای قابل هضم تر تقسیم کنند و از قیاس ها و مثال های مرتبط برای نشان دادن نکات خود استفاده کنند. بهعلاوه، پرسشهای تشویقی و بازخورد میتواند به اطمینان از درک پیام مورد نظر کمک کند. ارتباطات واضح، مختصر و در دسترس می تواند شکاف بین سطوح مختلف دانش را پر کند.
به دنبال بازخورد و تکرار: بازخورد منظم در شناسایی و پرداختن به نفرین دانایی حیاتی است. تصمیم گیرندگان باید به طور فعال به دنبال نظرات مخاطبان یا اعضای تیم خود باشند تا بفهمند در کجا ممکن است ارتباطات دچار اختلال شده باشد. با تکرار توضیحات خود و تنظیم رویکرد خود بر اساس بازخورد، آنها می توانند توانایی خود را در انتقال موثر اطلاعات و تصمیم گیری آگاهانه تر بهبود بخشند.
ترویج فرهنگ یادگیری مستمر: سازمان ها می توانند اثرات نفرین دانایی را با پرورش فرهنگ یادگیری مستمر کاهش دهند. تشویق آموزش و توسعه مداوم کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که شکاف های دانش برطرف شده و همه در مورد اطلاعات مربوطه به روز می شوند. ایجاد فرصت هایی برای همکاری متقابل و به اشتراک گذاری دانش نیز می تواند درک جمعی را افزایش دهد و فرآیندهای تصمیم گیری را بهبود بخشد.
از ابزارها و چارچوب های تصمیم گیری استفاده کنید: استفاده از ابزارها و چارچوب ها می تواند به غلبه بر نفرین دانایی کمک کند. کمک های بصری، چک لیست ها و راهنماهای گام به گام می توانند به ساده سازی اطلاعات پیچیده و دسترسی بیشتر به آن کمک کنند. چارچوبهای تصمیمگیری، مانند استفاده از اصول زبان ساده، میتواند تضمین کند که ارتباطات شفاف و قابل درک باقی میماند و احتمال سوء تفاهم را کاهش میدهد، در حالی که روشهایی مانند تیمسازی قرمز با پشتیبانی از تصمیمگیری میتواند به به چالش کشیدن مفروضات کمک کند.