جستجوگر دانش
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors

کهن الگو برند یا آرکتایپ چیست ؟

کهن الگو برند

فهرست مطالب

کهن الگو برند توسط روانشناس مشهور کارل یونگ مطرح شدکه در انسان ها از نمادگرایی برای درک آسان تر مفاهیم پیچیده استفاده می کنند. کارل یونگ، روانکاو، پس از مشاهده ویژگی‌های شخصیتی خاص که در داستان‌های مختلف در طول تاریخ تکرار می‌شوند، کهن‌الگوهایی را ایجاد کرد. او این نظریه را مطرح کرد که انسان‌ها از نمادگرایی برای درک جهان استفاده می‌کنند و این که شناخت کیفیات کهن الگوهای مختلف ریشه در ناخودآگاه جمعی ما دارد.

 به گفته جرالد زالتمن، استاد دانشکده بازرگانی هاروارد، 95 درصد از تصمیمات خرید مردم در ضمیر ناخودآگاه اتفاق می افتد.کسب و کار شما می تواند از این پدیده استفاده کند.کهن الگوهای برند یکی از قوی ترین راه هایی است که برند شما می تواند به ضمیر ناخودآگاه مصرف کنندگان نفوذ کند.

کهن الگوها از پرسونا (کلمه ای که از لاتین به معنای «نقاب» گرفته شده است) متمایز هستند، که نمایانگر تصویری است که ما می خواهیم به جهان خارج نشان دهیم. شخصیت‌های ما سازه‌هایی هستند که آگاهانه هدایت می‌شوند که می‌توانیم آن‌ها را کنترل کنیم، یا از کهن الگوی ناخودآگاه خود بیرون می‌آیند یا از طریق تأثیرات بیرونی مانند قراردادهای اجتماعی.

12 کهن الگو برند کارل یونگ

12 کهن الگوی برند که امروزه می شناسیم از کهن الگوهای شخصیتی روانپزشک سوئیسی کارل یونگ گرفته شده است که در سال 1919 بیان شد.یونگ معتقد بود که همه انسان ها یک ویژگی غالب دارند که منجر به الگوهای رفتاری، تمایلات، ارزش ها و انگیزه های معمولی می شود.

این «کهن الگوهای» معمولی را می‌توان برای برندها نیز به کار برد، و کسب‌وکارها می‌توانند از آنها برای ایجاد شخصیت‌های برند استفاده کنند که با مخاطبان هدف خود در سطح شخصی و احساسی ارتباط برقرار کنند.

کهن الگو برند
12کهن الگو برند

کهن الگو برند خالق(Creator)

کهن الگوی برند خالق تماماً در مورد نوآوری و خلاقیت است.این برندها ناسازگار هستند و معمولاً اولین کسانی هستند که یک فناوری جدید را معرفی می کنند یا ترکیبی منحصر به فرد از ویژگی ها را ایجاد می کنند.

هدف یک خالق حل مشکل با اختراع چیزی است که قبلا وجود نداشته است. آن‌ها دائماً در تلاش هستند تا محصولاتی معنادار با ارزش پایدار ایجاد کنند که با چشم‌انداز آنها همسو باشد.

یکی دیگر از ویژگی‌های برندهای خالق این است که مشتریان را قادر می‌سازد تا خود را آزادانه بیان کنند. این می تواند با کمک یک ابزار، ویژگی یا حتی طراحی باشد.

به طور طبیعی، خالق بیشتر به مخاطبان خلاق یا هنری که برای بیان خود، آزمایش کردن محصولات جدید و متمایز شدن از دیگران ارزش قائل هستند، جذب می‌شوند. به همین دلیل است که بیشتر سازندگان در هنر، طراحی، فناوری و بازاریابی پیشرفت می کنند.

مثال Adobe

Adobe تا زمانی که بیشتر مردم به یاد دارند، پیشرو در بازار نرم افزارهای خلاق بوده است. آنها مجموعه وسیعی از محصولات دارند که مشتریان را قادر می سازد تا خلاقیت خود را آشکار کنند.

علاوه بر این، Adobe یکی از بهترین نمونه های برند خالق است که دائماً فناوری جدید را در محصولات خود ادغام می کند. برای مثال، آن‌ها Adobe Sensei را چند سال پیش منتشر کردند تا هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی را در طراحی‌های خود بیاورند.آنها همچنین به طور مداوم روی پروژه‌های واقعیت افزوده و واقعیت مجازی کار می‌کنند تا افراد را قادر به ایجاد طرح‌هایی بزرگ‌تر از زندگی کنند.

مثال اپل

اپل همیشه نمونه اصلی نوآوری در طراحی و فناوری بوده است. برای مثال Macbook Air را در نظر بگیرید. زمانی که در سال 2008 معرفی شد، رکورد باریک ترین نوت بوک جهان را شکست.

اپل همچنین در توانمندسازی افراد برای بیان خود کار بسیار خوبی انجام می دهد. اکثر افرادی که محصولات اپل را دارند می گویند که این برند شخصیت آنها را مشخص می کند.

وقتی صحبت از آزمایش به میان می‌آید، اپل تقریباً همیشه یک محصول مرموز دارد که مردم دوست دارند درباره آن بحث کنند و پیش‌بینی کنند (آیفون جدید چه شکلی خواهد بود؟)

نحوه اعمال استراتژی برند خالق

برندهای خالق قول اصالت و آزادی خلاقانه را می دهند و این باید در همه چیز از پیام های آنها گرفته تا محصولاتی که ایجاد می کنند منعکس شود.مخاطبان هدف آنها طرفدار زیادی از تبلیغات سنتی، محصولات متوسط و ویژگی هایی که از قبل وجود دارد نیست. در واقع، این افراد حاضرند برای محصولاتی که الهام بخش خلاقیت هستند و به آنها کمک می کند تا خود را به بهترین شکل ممکن بیان کنند، حق بیمه پرداخت کنند.

برای جذب مخاطبان خالق، باید دائماً راه‌حل‌ها، محصولات و طراحی جدید را آزمایش کنید و بر ارائه تجربیات خارق‌العاده تمرکز کنید. شما باید از تخیل مخاطبان خود استفاده کنید و برای زنده کردن ایده های آنها تلاش کنید.

کهن الگو برند برند دانا(Sage)

آرکتایپ برند دانا معتقد است که حقیقت شما را آزاد خواهد کرد. آنها با میل به حقیقت و دانش هدایت می شوند و با به اشتراک گذاشتن یافته های خود از آنها برای تبدیل جهان به مکانی بهتر استفاده می کنند.

کهن الگوهای دانا محققین دقیقی هستند و پیام های گمراه کننده و ناآگاهی را رد می کنند. آنها معمولاً سطوح بالاتری از هوش و آگاهی اجتماعی را نشان می دهند.به عنوان داوران اطلاعات، آنها اغلب به عنوان یک منبع قابل اعتماد و هوشمند اطلاعات در نظر گرفته می شوند.

مثال گوگل

اگر سوالی دارید، گوگل پاسخ آن را دارد. این دقیقاً چگونه کار می کند و اکنون مدت زیادی است که کار می کند.در حالی که درست است که گوگل معمولاً هیچ یک از پاسخ‌ها را ارائه نمی‌کند، این برند راهی به سوی دانش، حقیقت و راهنمایی را برای مردم در سراسر جهان باز کرده است.

مثال بی بی سی

بی‌بی‌سی به‌عنوان یکی از بزرگترین شرکت‌های خبری و رسانه‌ای، خود را به عنوان برندی معتبر برای اطلاعات معتبر و قابل اعتماد درباره رویدادهای جاری در سراسر جهان تثبیت کرده است.

از زبانی که استفاده می‌کنند، محتوایی که تولید می‌کنند و حتی کمپین‌های تبلیغاتی که ایجاد می‌کنند، هر کاری که بی‌بی‌سی انجام می‌دهد برای کمک به مردم برای درک بهتر جهان است.

نحوه اعمال استراتژی برند دانا

برای جلب توجه مشتریان دانا، ابتدا باید روی ساختن یک برند معتبر و قابل اعتماد تمرکز کنید، دقیقاً مانند یک مربی.مشتریان دانا تنها به دنبال معتبرترین منبع اطلاعاتی هستند. برای به دست آوردن وفاداری آنها، باید به طور مداوم محتوای به روز و روشنگری ارائه دهید که برای آنها مفید است.

برندهای دانا از سرمایه گذاری هنگفت در تحقیق و توسعه سود می برند. آنها همچنین حواسشان به افرادی است که برای کار با آنها انتخاب می کنند – یک استخدام نالایق به راحتی می تواند وجهه معتبر آنها را خدشه دار کند.

یک برند دانا باید هوش مشتریان خود را تصدیق کند و حتی آن را جشن بگیرد. هنگام برقراری ارتباط با مشتریان دانا از ساده‌سازی اطلاعات یا ساده‌سازی بیش از حد اطلاعات خودداری کنید.

کهن الگو برند مراقب(Caregiver)

هدف مراقب این است که به دیگران کمک کند و تمام تلاش خود را برای پرورش اطرافیانشان به کار گیرد. آنها نقش یک درمانگر یا یک شخصیت مادرانه را بر عهده می گیرند که بهترین علایق مشتریانشان را در دل دارند. این برندها دلسوز هستند و از طریق محصولات، خدمات، پیام رسانی و مدل کسب و کار خود، حمایت عاطفی یا فیزیکی را ارائه می کنند. این کهن الگوی برند یک انتخاب عالی برای برندهای بهداشتی، هتل های لوکس و مسافرت است.

مثال WWF

WWF، یک سازمان غیرانتفاعی جهانی، نمونه ای عالی از یک برند مراقب است که فداکارانه برای حفاظت از حیات وحش و محیط زیست کار می کند.چیزی که کمپین های WWF را از سایر بازاریابی های غیرانتفاعی متمایز می کند این است که با استفاده از تصاویر خلاقانه و پیام های ضمنی، همدلی و شفقت را در دیگران القا می کنند.

مثال Pampers

پمپرز در سراسر جهان به نماد عشق و مراقبت از مادران تبدیل شده است.جدا از تبلیغات فوق العاده زیبا، بسته بندی متفکرانه و سبک بصری آرامش بخش، آنها به طور منظم محتوای آموزشی منتشر می کنند که به مشتریان خود (یعنی مادران) کمک می کند از خانواده خود مراقبت و محافظت کنند.

نحوه اعمال استراتژی برند مراقب

برندهای مراقب همیشه مشتریان خود را در اولویت قرار می دهند، و این باید در همه چیز – از محصولات و بسته بندی آنها گرفته تا تبلیغات و صدای کلی برند – منعکس شود.

مخاطبان هدف مراقب برای دلسوزی و حمایت به آنها متکی هستند. به همین دلیل است که آنها احتمالاً به کمپین های بازاریابی که عناصر احساسی را در بر می گیرد یا نسبت به سبک زندگی آنها همدلی نشان می دهد، پاسخ می دهند.

مرز باریکی بین نشان دادن همدلی یا نصیحت‌های مادرانه و رئیس‌جمهور بودن وجود دارد. برندهای مراقب همیشه باید مراقب باشند که از این خط عبور نکنند، در غیر این صورت ممکن است خطر بیگانگی مخاطبان هدف خود را داشته باشند.

کهن الگو برند معصوم(Innocent)

معصوم شخصیتی شاداب با دیدگاهی خوش بینانه به زندگی است.آنها خواهان امنیت هستند اما در نهایت می‌خواهند خود و دیگران خوشحال باشند.آنها صادق و پاک هستند و نسبت به هیچ کس بدخواهی ندارند. آنها کینه ای ندارند و معتقدند که هر کس حق الهی دارد که همان چیزی باشد که هستند.آنها زیبایی را در همه می بینند و استعدادی در دیدن زیبایی درونی دارند که دیگران آن را ندارند.

مثال Nestle Pure Life

نستله با تمرکز بر خلوص، خوش بینی و طبیعت، نام تجاری آب تصفیه شده خود را به عنوان یک انسان بی گناه به تصویر می کشد.

توجه داشته باشید که چگونه آنها از عناصری مانند کودکان، مناظر طبیعی و حتی صدای یک کودک برای ایجاد یک تصویر ساده، خالص و بی‌گناه از برند استفاده می‌کنند.

مثال True Botanicals

True Botanicals یک برند مراقبت از پوست ارگانیک است که نه تنها بر استفاده از مواد طبیعی در محصولات خود تاکید دارد، بلکه ویژگی‌های معصوم را در طراحی، بسته‌بندی و عکاسی محصولات خود به نمایش می‌گذارد.

نحوه اعمال استراتژی برند بی گناه

مشتریان بی گناه برای راه حل های ساده ارزش قائل هستند، بنابراین از استفاده از اصطلاحات گیج کننده یا صحبت در مورد مواد و ویژگی های پیچیده خودداری کنید.صداقت و شفافیت برای مشتریان بی گناه مهم است. برندهایی که این نوع مخاطبان را هدف قرار می دهند باید اجازه دهند این ارزش ها بر چشم انداز، مأموریت، محصولات، خدمات و پیام های آنها تأثیر بگذارد.

برندهای بی گناه تمایل دارند از یک رویکرد کاملاً طبیعی در پیام رسانی خود استفاده کنند – بدون تظاهر. برای مثال، برندهای مد بی‌گناه، می‌توانند از نمایش شکل‌های طبیعی بدن زنان در نور مثبت بهره ببرند.

یکی از چالش‌های بالقوه برای حفظ کهن الگوی برند معصوم، خطر ساده لوح بودن یا بیش از حد دور از واقعیت بودن است. شما هرگز نمی خواهید مشتریانتان احساس کنند که می خواهید یک مفهوم اتوپیایی را به آنها بفروشید که وجود ندارد.

کهن الگو برند دلقک( Jester)

دلقک هدف خود را برای ایجاد احساس خوب و لذت بردن از افراد، تشویق به رفتارهای تکانشی و بی بند و بار انجام می دهد. هدف این کهن الگوی برند همیشه این نیست که مشتریان از منطقه راحتی خود رانده شوند، بلکه مخاطبان خود را تشویق می کنند تا در کنار آنها بخندند. جوکرها در تفکر خارج از چارچوب فوق العاده هستند، که آنها را در زمینه بازاریابی مبتکران بزرگی می کند. در حالی که در ظاهر ممکن است به نظر برسد که جوکر برای لحظه زندگی می کند، جوکرها می دانند که زندگی زودگذر است و باید در هر کجا که ممکن است از آن لذت برد.

مثال Dollar Shave Club

Dollar Shave Club با صدای بلند وارد صنعت آرایش مردانه شد. DSC که با یک ویدیوی طنز راه اندازی شد، نمونه کاملی از این است که کهن الگوی Jester می تواند حتی به کوچکترین برندها در رقابت با غول هایی مانند ژیلت کمک کند.

مثال Doritos

Doritos فقط به دلیل محصول خود به یک نام آشنا تبدیل نشد – تبلیغات طنز آنها یکی از بزرگترین دلایلی است که مردم این برند را با اوقات خوش و سرگرم کننده مرتبط می کنند.

نحوه اعمال استراتژی برند دلقک

برندهای دلقک تلاش می کنند تا مشتریان آنها را با لحظات و خاطرات خوب مرتبط کنند. این بیشتر به کمپین های تبلیغاتی شوخ و خلاقانه ای تبدیل می شود که احتمالاً ویروسی می شوند.

برای برندهای دلقک، استفاده از مقدار مناسب شوخ طبعی برای ارتباط با مخاطبان خود کلیدی است. آنها باید بهتر بدانند که شوخی‌های خود را از بین ببرند، در طنز زیاده روی کنند، یا به دلیل عبور از خطوط اخلاقی یا قانونی دچار مشکل شوند.

به خاطر داشته باشید که کهن الگوی جستر برای هر برندی مناسب نیست. اگر در صنعتی هستید که نیاز به جدیت دارد، مانند بانکی که با داده های مالی سروکار دارد یا یک شرکت امنیت سایبری، یک شخصیت جستر ممکن است شما را به یک شوخی تبدیل کند.

کهن الگو برند جادوگر(Magician)

آرکتایپ برند جادوگر یک فرد رویایی است که می خواهد مخاطبان خود را با تجربیات جدید و هیجان انگیز خیره کند و رویاها را به واقعیت تبدیل کند. آنها دوست دارند پیروان خود را به سفری عرفانی ببرند و لحظات جادویی را برای آنها فراهم کنند که در حافظه آنها بماند. شعبده بازان دانش را می پسندند اما ترجیح می دهند از آن برای تحقق چشم انداز خود استفاده کنند تا اینکه مستقیماً آن را با جهان به اشتراک بگذارند.

مثال دیزنی

وقتی از کهن الگوی برند جادوگر صحبت می کنیم، بلافاصله به دیزنی فکر می کنیم. از فیلم‌ها و آهنگ‌های خارق‌العاده‌اش گرفته تا تجربه شگفت‌انگیزی که دیزنی‌لند است، این برند همه چیز در مورد آوردن جادو و درخشش به زندگی عادی ما است.فیلم کوتاه بالا به تازگی توسط دیزنی به عنوان یک تبلیغ کریسمس منتشر شده است و داستانی جادویی در مورد خانواده و تحقق آرزوها را روایت می کند.

مثال پولاروید

از روزی که پولاروید دوربین فوری خود را راه اندازی کرد، به نمادی از جادو و ثبت لحظات فوق العاده تبدیل شد. مفهوم گرفتن عکس و تماشای چاپ فوری آن در قالب نوستالژیک آن یک تجربه جادویی است.حتی در حال حاضر، این برند از کلمه “جادو” در صفحه اصلی خود استفاده می کند و بر ارائه تجربیات متحول کننده به مشتریان با محصولات خود تمرکز می کند.

نحوه اعمال استراتژی برند جادوگر

کهن الگوی برند جادوگر برای برندهایی مناسب است که محصولات یا خدماتی را ارائه می دهند که مشتریان خود را به سفری متحول می کند.این کهن الگو برای برندهایی در صنایع سرگرمی، مهمان نوازی، زیبایی، سلامتی و آرامش ایده آل است. استراحتگاه ها و اسپاها می توانند مشتریانی را که به دنبال فرار از زندگی معمولی و پر استرس خود هستند با وعده زمانی جادویی و متحول کننده جذب کنند.

کهن الگو برند حاکم(Ruler)

حاکم بیش از هر چیز خواهان کنترل است و شخصیتی غالب است.آنها در ارتباطات و اعمال خود مقتدر هستند و دارای حس ارعاب هستند.هدف آنها کامیابی و موفقیت است که به وفاداران حکومت او سرازیر می شود.

آنها با اعتماد به نفس، مسئولیت پذیر و کنترل زندگی خود هستند و از دیگران نیز همین انتظار را دارند.حاکمان خود را در بالای زنجیره غذایی می بینند و به شدت از آن موقعیت دفاع می کنند.

مثال ژیلت

ژیلت که در صنعت خود پیشرو است، همیشه فضایی از سلطه و انرژی مردانه را تراوش کرده است – ویژگی های کلیدی کهن الگوی حاکم.کمپین اخیر آنها با شعار “بهترین چیزی که یک مرد می تواند بدست آورد” بازی می کند.

مثال رولکس

اگر چیزی در مورد ساعت می دانید، می دانید که رولکس پادشاه برندهای ساعت است. اما این تصادفی نیست – این برند همیشه خود را به عنوان بهترین در صنعت نشان داده است.

برای سال‌ها، حتی قبل از نایک، رولکس از تأثیرگذاران برجسته، افراد مشهور موفق و استادان تجارت در کمپین‌های تبلیغاتی خود استفاده می‌کرد. این پیام را به شما می دهد که نه تنها رولکس بهترین برند ساعت است، بلکه توسط بهترین افراد نیز استفاده می شود.

نحوه اعمال استراتژی برند حاکم

برندهای حاکم باید هر کاری انجام دهند تا نشان دهند که در بازار پیشرو هستند و مشتریانشان نباید به چیزی کمتر از این راضی باشند.مخاطب حاکم به اندازه برند مسلط است. این افراد دوست دارند گام‌های جسورانه بردارند و حاضرند برای محصولاتی که ثروتمندتر، موفق‌تر و پیچیده‌تر به نظر برسند، مبلغی را پرداخت کنند.

برندهای حاکم از استفاده از رنگ های مرتبط با تجمل و پیچیدگی مانند مشکی و بنفش سود می برند. آنها همچنین تمایل دارند کمتر از “کلمات” استفاده کنند، که به طراحی مینیمالیستی و سبک بصری ترجمه می شود.

کهن الگو برند قهرمان(Hero)

قهرمان ناجی و نجات دهنده جامعه است. قهرمان با شجاعت، از خود گذشتگی و موفقیت، به دنبال دگرگونی شخصی در تلاش خود برای پیروزی بر ناملایمات است.انگیزه اصلی قهرمان این است که ارزش خود را از طریق شجاعت و اراده ثابت کند.آنها سخت کار می کنند تا مهارت های لازم را داشته باشند و به این افتخار می کنند که میزان کار آنها را از بقیه متمایز می کند.

آنها باید با چالش ها روبرو شوند و شکست ها یا شکست ها را تا زمانی که اصلاح شوند انجام دهند.قهرمان می خواهد روز را نجات دهد تا ارزش خود را به خود ثابت کند تا دنیا از توانایی آنها مطلع شود.

مثال نایک

شعار معروف نایک – فقط انجامش بده – تجسم کهن الگوی قهرمان است. این برند دائماً محصولات جسورانه و برجسته ایجاد می‌کند و صدای برند الهام‌بخشی را حفظ می‌کند که به مشتریانش قدرت می‌دهد شجاع و جسور باشند.

مثال FedEx

فدرال اکسپرس خود را به عنوان یک برند معرفی می کند که قدرت آن در غلبه شجاعانه بر هر چالش و مانعی است که سعی می کند مانع از انجام وظیفه اش شود.

نحوه اعمال استراتژی برند قهرمان

پیام‌های الهام‌بخش و محتوایی که به جاه‌طلبی‌های مشتریانشان کمک می‌کند و به آنها کمک می‌کند تا اقدامات لازم را انجام دهند، مهم‌ترین دارایی برند قهرمان است.برندهای قهرمان از استفاده از دستاوردهای بالایی که مشتریان می توانند به عنوان چهره برند خود با آنها ارتباط برقرار کنند، سود زیادی می برند. این دقیقاً همان کاری است که برندهای ورزشی مانند نایک و آدیداس وقتی از ورزشکارانی مانند راجر فدرر و رونالدو در کمپین های تبلیغاتی خود استفاده می کنند، انجام می دهند.

برندهای قهرمان همچنین باید به طور مداوم محصولاتی را ایجاد کنند که دارای فاکتور “wow” باشند. اگر این کار را نکنند، ممکن است خطر شکست در نوآوری و کیفیت محصول را داشته باشند در حالی که تمرکز بیش از حد روی تصویر برند دارند.

کهن الگو همه پسند(Everyman)

کهن الگوی برند همه پسند به سادگی می‌خواهد پذیرفته شود و نگرش آرام و دوستانه‌ای را به هر کسی که با آن برخورد می‌کند نشان می‌دهد. این برندها نمی‌خواهند از بین مردم متمایز شوند و این پیام را ارسال کنند که عادی بودن اشکالی ندارد. برخلاف دیگر کهن الگوهایی که دارای شخصیت نخبه‌گرا هستند، همه پسند عملکردهای روزمره با ریشه‌های شرکتی را ارائه می‌دهد. به طور نمادین، همه پسند خود را با خانواده ها و فرهنگ متحد می کند، و برای کسانی که نیاز به فراگیری و قابل اعتماد بودن دارند، جذاب است.

مثال IKEA

نمونه ای از کتاب درسی کهن الگوی همه پسند IKEA محصولات خانگی روزمره را در بسیاری از کشورها و شهرهای سراسر جهان برای جو معمولی ارائه می دهد این برند در حفظ شهرت خود به عنوان فروشگاهی برای محصولات مقرون به صرفه و کاربردی که همه باید در خانه خود داشته باشند، کار بسیار خوبی انجام داده است.

مثال Gap

همه حداقل یک محصول Gap را دارند.این به این دلیل است که Gap به معنای واقعی کلمه برای همه است. این برند به ارائه لباس برای انواع گروه های سنی، تیپ های بدنی و جنسیت افتخار می کند.گپ به شدت بر تعلق و فراگیری در بازاریابی تمرکز دارد و از این ارزش ها به عنوان پایه وجودی برند یاد می کند.

نحوه به کارگیری استراتژی برند همه پسند

برای جلب توجه افراد عادی، برندهای همه پسند باید دوستانه و سر به زیر باشند. مخاطب هدف آنها از طرد شدن یا جدا شدن از بقیه می ترسد. برند همه پسند باید به آنها احساس تعلق بدهد.

برند همه پسند باید به یک منطقه آسایش برای مشتریان خود تبدیل شود که دقیقاً همان جایی است که آنها دوست دارند بمانند. باید احساس “خانه” داشته باشد.برای این برندها، اتخاذ استراتژی رهبری هزینه می تواند بسیار سودمند باشد. اگرچه تمایز یک برند همه پسند از رقبا ممکن است دشوار باشد، اما اگر به طور مداوم محصولات با کیفیت بالا و مقرون به صرفه ای تولید کنید که مشتریان ارزش آن را پیدا کنند، چندان مشکل نیست.

آرکتایپ یاغی(Rebel )

مطابق با نام خود، کهن الگوی برند یاغی از قوانین و انطباق بیزار است. یاغی به سمت آشفته طبیعت انسان می‌آید به این امید که باعث تغییر و تکان دادن وضعیت موجود شود. در حالی که شورشی ممکن است شبیه خالق به نظر برسد، هم برای عدم انطباق و هم برای نوآوری ارزش قائل است، شورشیان پایدارتر هستند. این کهن الگوی نام تجاری بر ضد هنجارهای اجتماعی فشار می آورد و پارادایم های موجود را به عنوان راهی برای ایجاد چیزی جدیدتر و بهتر از بین می برد. یاغی برای برندهایی مناسب است که مشتریان را قادر می سازد تا شخصیت ها و خواسته های نامتعارف خود را بیان کنند.

مثال هارلی دیویدسون

هارلی دیویدسون یک نمونه کلاسیک از کهن الگوی یاغی است. این برند با ایجاد تبلیغاتی که آنها را متفاوت و جسورانه به چالش می کشد، مخاطبان خود را درگیر می کند.

مثال دیزل

برند دیگری که از کهن الگوی یاغی به خوبی استفاده کرد دیزل است.به عنوان بخشی از یک کمپین، دیزل مجموعه‌ای از تبلیغات ایجاد کرد که کلیشه‌ها را شکست و مشتریان را به احمق بودن تشویق کرد، زیرا باهوش بودن بیش از حد «جریان اصلی» است.

نحوه اعمال استراتژی برند یاغی

مشتریان شورشی تا حدی با عصبانیت و تا حدودی به دلیل هیجان هرج و مرج انگیزه می گیرند. برندهایی که وارد این بازار می شوند باید به این مشتریان نشان دهند که درست در کنار آنها خواهند ایستاد و انقلابی را به وجود آوردند.برندهای شورشی در کمپین های خود برای برقراری ارتباط با بخش همفکر خود، مخالف هنجارهای کلیشه ای اجتماعی و عادات معمول معمول هستند.در حالی که ایجاد مداوم محصولات و راه حل های جدید و نوآورانه برای موفقیت یک سازنده بسیار مهم است، ارائه راه حل های جدید برای همان مشکلات قدیمی گاهی اوقات برای جلب توجه مشتری یاغی کافی است.

آرکتایپ کاوشگر(Explorer)

کاوشگر انگیزه درونی قابل لمسی دارد تا خود را خارج از راحتی و مطابقت با زندگی روزمره به محیط ناهموار سوق دهد.آنها شجاع، ماجراجو و عاشق چالش هستند. چالش ها بیشتر در مورد درک خود هستند تا اثبات خود به دیگران.کاوشگران در یک سفر بی پایان کشف هستند.

مثال ردبول

“ردبول به شما بال می دهد” – شعار این برند ردبول را به عنوان یک کاوشگر تعریف می کند.

مثال جیپ

نام تجاری محبوب SUV آمریکایی به دلیل ایجاد تبلیغاتی که میل مخاطب را به ماجراجویی و کاوش در جهان برمی انگیزد، مشهور است.این تبلیغ جیپ یکی از نمونه‌هایی است که کهن الگوی اکسپلورر این برند را در شکوه کامل خود با این پیام به نمایش می‌گذارد: مهم نیست که زمین چقدر سخت یا ماجراجویی وحشیانه باشد، جیپ در سفر هیجان‌انگیز با شما همراه است.

نحوه اعمال استراتژی برند کاوشگر

برندهای اکسپلورر ریسک پذیر هستند و اغلب می توانند با کمپین ها، برنامه ها و ابتکارات مشکوک (اما هیجان انگیز) مشتریان را جذب کنند. از آنجایی که مشتریان اکسپلورر به راحتی خسته می‌شوند، محرک‌هایی مانند این می‌توانند شگفت‌انگیز باشند تا علاقه‌شان را جلب کنند.

مشتریان اکسپلورر دوست ندارند برای مدت طولانی در یک محیط امن و پایدار محبوس شوند. برندهایی که از این طرز فکر استفاده می کنند باید این مشتریان را قادر سازند تا بیرون بروند و دنیای بیرون را کشف کنند و محیط اطراف خود را تغییر دهند.

کهن الگو برند عاشق(Lover)

کهن الگوی برند عاشق یک رمانتیک واقعی است. آن‌ها تلاش می‌کنند تا به مخاطبان هدف خود احساس خاص بودن دهند و یک ارتباط صمیمی ایجاد کنند که باعث افزایش لذت می‌شود. این برندها که شامل والدین، خانوادگی، دوستی، عشق معنوی و عاشقانه می شوند، حس قدردانی، تعلق، ارتباطات و صمیمیت را ترویج می کنند. کهن الگوهای نام تجاری عاشق نیز تمایل زیادی به تمرکز بر جذابیت های زیبایی دارند و سعی می کنند تا حد امکان جذاب باشند.

مثال Chanel

ایجاد میل همیشه بخشی از ماموریت Chanel بوده است و این دقیقاً همان چیزی است که آنها با پیام های برند خود انجام می دهند.شانل با فیلم‌های کوتاه و تیزرهای حسی خود، خود را به عنوان یک برند عاشقانه پرشور معرفی می‌کند که به زنان احساس جذابیت و مقاومت‌ناپذیری می‌دهد.

مثال گودیوا

گودیوا از تمایلات جنسی و روابط در پیام های برند خود استفاده می کند تا احساسات شهوانی و عاشقانه را در مخاطبان هدف خود القا کند.

نحوه اعمال استراتژی برند عاشق

به عنوان یک برند عاشق، لزوماً نیازی به استفاده از جذابیت جنسی برای جذب مشتری ندارید. ایده هایی که مشتریان را برای صمیمی، جسورانه، جسورانه و رمانتیک در دیگر جنبه های زندگی توانمند می کند نیز می تواند برای ذهنیت عاشق غیرقابل مقاومت باشد.

مشتریان عاشق از ناخواسته شدن یا تنها ماندن می ترسند. برندهایی که مایل به جذب این بخش هستند، باید پیام های برندی را ایجاد کنند که باعث شود مشتریان نه تنها توسط اطرافیانشان، بلکه توسط خودشان نیز احساس کنند که آنها را دوست دارند.

اهمیت کهن الگو برند

کهن الگوها از تناقضات برند جلوگیری می کنند

وقتی صحبت از برندسازی به میان می‌آید، نگرش و شخصیت قوی‌تر از اطلاعات محصول است. ساختن یک برند قوی متکی به نظرات قوی است که با مخاطبان هدف شما طنین انداز می شود. هویت برند شما باید مطمئن باشد و عذرخواهی نداشته باشد، زیرا برندها موضع می گیرند.

همسویی با یک کهن الگوی برند به شما کمک می کند تا اطمینان حاصل کنید که:

لحن ثابت در فعالیت های بازاریابی شما

شخصیتی که برای بازار هدف شما جذاب است

هدف روشن

چارچوب ثابت برای ارتباطات و کمپین ها

مجموعه اهداف یکپارچه برای خلاقان و بازاریابان

کهن الگوهای برند همچنین از اختراع مجدد دائمی جلوگیری می کند که می تواند حواس مخاطبان شما را پرت کند و آنها را از مسیر خارج کند، جایی که احتمالاً به سمت رقیب می روند.

کهن الگوها اعتماد به برند را افزایش می دهند

شناخت قوی برند فقط مربوط به لوگوها نیست. قدرتمندترین برندها بدون کلام شناخته می شوند: تقریباً همه برندهایی مانند نایک و مک را می شناسند زیرا شخصیت خود را حفظ می کنند. این سطح از شناخت است که اساس داستان برند را تشکیل می دهد و برای کل سفری که مردم از آگاهی اولیه تا مشتریان وفادار طی می کنند ارزش قائل است.

برندهایی که به وضوح با یک کهن الگو هماهنگ هستند، آرزوها و احساسات نوع خاصی از افراد را منعکس می کنند. این از تقسیم بندی بازار و هدف قرار دادن یک جایگاه خاص پشتیبانی می کند. آشنایی با افسانه های نمادین واکنش های به یاد ماندنی و احساسی را برمی انگیزد. این امر عقل را دور می زند و به ناخودآگاه متوسل می شود.

به طور سنتی، بازاریابی به دنبال درک مخاطبان از طریق جمعیت شناسی بود. اما با سیستم‌های ارتباطی پیچیده‌تر و داده‌های پروفایل گسترده، به روان‌شناسی و قوم‌نگاری – حوزه جهت‌گیری شناختی- تبدیل شده است.

کهن الگوهای برند به ما کمک می کنند تا واکنش قابل پیش بینی را با مخاطبان هدف خود مهندسی کنیم.

چگونه آرکتایپ برند خود را تعیین کنیم؟

قبل از تعریف برند با استفاده از آرکتایپ ها، ابتدا باید در نظر بگیرید که برند شما چیست و بازار هدف شما کیست؟ شما باید درک خوبی از نحوه درک مشتریان بالقوه از شرکت شما، محصولات و خدمات آن داشته باشید. همچنین به این فکر کنید که دوست دارید آنها در مورد شرکت شما چه احساسی داشته باشند.

درک برند بیشتر از یک واکنش منطقی و منطقی هدایت می شود و در واقع، بیشتر ارتباط ما با یک برند توسط احساسات ما هدایت می شود.

ابتدا باید با پرسیدن سوالات مشتریان و مخاطبان خود را بشناسید – مصاحبه های چهره به چهره، نظرسنجی ها، پرسشنامه ها و کارگاه های آموزشی همه کار می کنند تا درک درستی از این که چه چیزی باعث تصمیم گیری آنها برای خرید می شود، چه احساسی در هنگام تعامل با برند، محصولات یا خدمات شما دارند، بدست آورید. و اینکه آنها در حال حاضر چگونه شرکت شما را درک می کنند. به یاد داشته باشید که پاسخ های منفی به اندازه پاسخ های مثبت، بینش های ارزشمندی ایجاد می کنند.

سپس باید با نام تجاری خود به گونه ای مصاحبه کنید که گویی یک شخص زنده است. از آن سؤال بپرسید (واقعاً این افراد ذی‌نفع هستند) و پاسخ‌ها به شما امکان می‌دهند تشخیص دهید کدام کهن الگو با برند شما مطابقت دارد.

چند نمونه سوال عبارتند از:

ارزش های شما چیست؟

آرزوی کدام 3 برند را دارید؟

کدام 3 برند دشمن یا مخالف برند شما هستند؟

چگونه باید با مخاطبان خود صحبت کنید (لحن صدا)؟

وقتی افراد با شما تعامل دارند، دوست دارید چه احساساتی را در درون خود ایجاد کنید؟

چه صفت هایی بهتر شما را توصیف می کنند؟

فراموش نکنید که با کارکنان خود و همچنین مشتریان، به ویژه سهامداران کلیدی مصاحبه کنید. این امر هر گونه اختلاف بین نحوه درک نام تجاری شما در مقایسه با اینکه چگونه احساس می کنید برند در داخل قرار گرفته است را برجسته می کند. اگر چنین است، باید تصمیمی در مورد چگونگی حرکت رو به جلو گرفته شود – آیا برند خود را با یک آرکتایپ که بر اساس ادراک مخاطبان تعیین می شود، دوباره تنظیم می کنید، یا به چشم انداز و کهن الگوی خود پایبند هستید و مخاطبان هدف خود را بر این اساس با قوی تر تنظیم می کنید. پیام رسانی و موقعیت برند واضح تر.

هنگامی که محرک های احساسی را در داخل و خارج شناسایی کردید و درک کردید که چگونه برند شما با مخاطبان خود ارتباط برقرار می کند، می توانید تشخیص دهید که کدام کهن الگو با برند شما مطابقت دارد.

مطالب جدید

درخواست ترجمه رایگان

مطالب برتر سایت

برند چیست

تبلیغات چیست

بازاریابی دیجیتال چیست

ارزش پیشنهادی چیست